تغییر و واکنش افراد
معمولاً افراد در مقابل تغییر و تحولات واکنش نشان میدهند، به طور کلی واکنش افراد را می توان به ۳ دسته کلی زیر تقسیم نمود :
۱- افرادی که از تغییرات و تحولات استقبال میکنند: معمولاً افرادی هستند که از تغییرات سود خواهند برد یا اینکه از وضع موجود ناراضی هستند و به امید اصلاح، از تغییرات استقبال میکنند.
۲- افرادی که نسبت به تغییرات بیتفاوت هستند: برخی از افراد امیدی به نتیجه ی تغییرات و تحولات نداشته و از آن استقبال نمیکنند با اینکه تغییرات و تحولات برای آنها سود و ضرر نداشته باشد.
۳- افرادی که در مقابل تغییر و تحولات مقاومت میکنند: معمولاً افرادی که در برابر منافع خود احساس خطر کنند، مقاومت میکنند و برخی دیگر از وضعیت موجود راضی هستند یا برخی دیگر تغییر و تحولات را مناسب تشخیص نمیدهند. ممکن است مقاومت در مقابل تغییرات به صورت آشکار یا پنهان باشد، معمولاً مقاومت و مخالفت آشکار از مقاومت های پنهانی بهتر است زیرا قابل مشاهده و پیگیری است.
مقاومت در مقابل تغییر:
تغییر می تواند باعث پدید آمدن واکنشهای متعدد و متنوعی گردد که البته ممکن است در ابتدای کار و روزهای نخست بسیار مشهود نباشد اما پس از سپری شدن مدتی، به طور مثال، پس از گذشت چند هفته یا چند ماه اثرات زیانبار و مخرب خود را نشان میدهد. این واکنشها و مقاومتهای حاصل از تغییر چه به معنای وسیع آن یعنی به هنگامی که عده کثیری را شامل می شود و چه هنگامی که یک نفر را از لحاظ وضع استخدامی، موقعیت اداری، محتوای شغلی و روشهای اداری و غیره در برمی گیرد ناشی از نگرانی است که در ایشان به وجود می آید. معمولاً تغییر موجب بروز نگرانی در فرد می شود. این واقعیت ناشی از این مطلب است که فرد می پندارد تغییر به طرق مختلف در وضع وی مؤثر است و در ثانی به نظر وی تهدیدات تغییر بیشتر از فرصتهایی است که برای وی ایجاد می نماید به عبارت دیگر زیانهایی که تغییر به وجود میآورد بیشتر از محسنات و مزایای ناشی از آن است. البته میزان نسبت مقاومت در برابر تغییرات با طول خدمت شخص و همچنین سن و یا نیازهای اقتصادی وی نیز ارتباط دارد به طور مثال، کارمندان با سابقه طولانی به جهت اینکه سالها در این شغل کار کرده، عادت داشته و هم از لحاظ روحی و روانی و هم از لحاظ تجربیات با این شغل در ارتباط بوده اند ، بیشتر با پدیده تغییر مقاومت نشان میدهند.
از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که اجزاء مختلف یک سازمان به هم وابسته اند و ایجاد تغییر در یک قسمت در قسمتهای دیگر نیز مؤثر واقع می شود و ممکن است تغییری که در یک قسمت مفید است در قسمت دیگر زیانبار باشد. به طور نمونه می توان به این مورد اشاره نمود که با بالا بردن پاداش یک قسمت از سازمان می توان کارایی آن را بالا برد اما قسمت دیگر مقاومت نشان داده و ممکن است لطماتی را به مجموعه وارد آورند. به عبارت دیگر اجزاء مختلف سازمانی همانند جزایری جدا از هم نیستند بلکه به یکدیگر وابسته بوده و در ارتباط میباشند. که در این گونه موارد میباید اثرات تغییر را در دیگر بخشهای سازمان مورد توجه قرار داد.
بسیاری از انسانها در جهت ثبات و افزایش اطمینان فعالیت میکنند، انسان موجودی عادتمند است و از تغییراتی که امنیت، آسایش و آرامش او را بر هم بزند گریزان بوده و در مقابل آنها مقاومت میکنند. همان طور که گفته شد تغییر امری طبیعی و دائمی است، مقاومت و ایستادگی در مقابل تغییرات نیز امری طبیعی به شمار میروند اگر مخالفین تغییر، سرنگون و سرکوب نشوند در برخی مواقع وجود آنان مایه خیر و برکت است، زیرا وجودشان باعث می شود که طرح تغییر پختهتر شده و حساب شدهتر اجرا شود مهم این است که در مقابل مخالفین تغییر تسلیم نشویم و مخالفت را طبیعی دانسته و آن را مدیریت کنیم.
دلایل مقاومت در مقابل تغییر :
- عادت به وضع موجود
- نیاز به صرف وقت برای آموختن مهارتهای تازه
- ترس و ابهام از آینده
- دلایل مالی و اقتصادی
- ارتباطات کم و غیرمؤثر
- سن بیشتر و محافظه کاری
- به خطر افتادن امنیت
- ترس از اختلال در روابط گروهی و اجتماعی موجود
- ترس از اختلال در مبانی نفوذ و قدرت
راهها و روشهای کاهش مقاومت در مقابل تغییر :
- مدیریت بهتر تغییر
- افزایش میزان مشارکت
- برگزاری جلسات توجیهی و دوره های آموزشی
- مزایای تغییر و تحول بیش تر از مضراتش باشد
- افزایش ارتباطات مؤثر
- تقویت نیروهای پیش برنده تغییر
- تغییرات، متعارف و تدریجی باشند
- با ارزشها و فرهنگها هماهنگ باشند
- نفوذ در سازمانهای غیررسمی
- حمایت مدیران ارشد از حرکتهای تغییر
مولف: شهرام حمامی ترقی