شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

نوشته های بلاگ

چگونه رهبری با نفوذ باشیم

چگونه رهبری با نفوذ باشیم

چگونه رهبری با نفوذ باشیم

دکتر جان سی مکسول می ­گوید، “مقیاس واقعی رهبری و مدیریت، نفوذ است، نه کمتر و نه بیشتر.” جان سی مکسول، متخصص مدیریت و رهبری در دنیای تجارت است.

برای مدیران طبیعی است که بخواهند هر چیز تازه­ای را درمورد رهبری یاد بگیرند. بالاتر از درک و فهمیدن رهبری، این است که یاد بگیریم که رهبری امری است که با نفوذ و تاثیر سروکار دارد نه چیز دیگر.

اگر فکر می کنید که همه چیز را درمورد رهبری یادگرفته اید، تا اتمام این مقاله صبر کنید. دلیل اینکه باید یاد بگیریم که رهبری با مسئله قدرت نفوذ سروکار دارد این است که خودتان را در موقعیتی قرار دهید و رهبری شوید که از نظر تخصصی و شخصیتی نفوذ بیشتری داشته باشد.

قبل از اینکه یاد بگیریم که چرا رهبری با مسئله قدرت نفوذ سر و کار دارد، باید بفهمیم که رهبری و نفوذ هر کدام چه معنا و مفهومی دارند. رهبری به این شیوه تعریف می شود؛ قدرت هدایت و راهنمایی کردن و مفهوم نفوذ نیز این است: توانایی تاثیر گذاشتن روی افراد به طوری که بدون اعمال زور و فشار، آنها را به انجام کاری ترغیب کنیم.

سه نکته مهم که به آن می پردازیم عبارتند از:

۱- هیچکس ذاتاً رهبر به دنیا نمی آید.
۲- باید بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی تمایز قائل شد.
۳- پرورش رهبران دیگر

قبل از هر چیز، متخصص رهبری و مدیریت، والتر بِنیس، می گوید، “بدترین و خطرناکترین تصور غلط درمورد رهبری این است که رهبران ذاتاً رهبر به دنیا می آیند و یک عامل ژنتیکی آنها را به سمت رهبری می کشاند. این باور یعنی مردم یا این قدرت را در خود دارند و یا ندارند. که واقعاً بی معنی است. در واقع، عکس این مسئله صحیح است. رهبران ساخته می شوند نه اینکه به دنیا می آیند.”

حق با والتر بنیس است، رهبران پرورش داده شده و تعلیم می یابند نه اینکه ذاتاً رهبر به دنیا بیایند. مردم تصور می کنند که مدیر عامل های کارخانه های بزرگ یا سوپراستارهای عرصه ورزش ذاتاً رهبر به دنیا آمده اند، اما حقیقت ندارد. آنها سالها برای رسیدن به این درجه زحمت کشیده اند و مهارت آموخته اند.

پس چطور می توان رهبری بانفوذ شد؟ اگر بتوانید در تمام طول عمرتان فقط یاد بگیرید، می توانید رهبری بانفوذ شوید. افراد می توانند با مطالعه کردن و الگو قرار دادن سایر رهبران، رهبری بانفوذ شوند.

شرکت در سمینارها، مشاهده و گوش دادن به نوارهای آموزشی و فعالیت در کنفرانس های رهبری می تواند شما را به یک رهبر تعلیم دیده تبدیل کند.

برای تشخیص خود بعنوان یک رهبر بانفوذ، باید بتوانید تفاوت بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی را تشخیص دهید. دلیل اهمیت آن چیست؟

وقتی توانستید تفاوت بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی را تشخیص دهید، می توانید بفهمید که چه کسی مردم را هدایت می­کند. مثال آن یک مدیر عامل است که این عنوان را یدک می کشد، اما حوزه نفوذ او به سایر رهبران موقعیتی محدود می­شود.

دفعه بعدی که در یک میتینگ شرکت داشتید، باید بتوانید بین رهبران موقعیتی و رهبران واقعی تمایز قائل شوید.

و آخر از همه به این نکته می­رسیم که یکی از اولویت های رهبری باید پرورش رهبرهای دیگر باشد. اما چرا؟

رهبرانی که رهبران دیگری را پرورش می­دهند، تاثیر بسیار بالاتری در سازمان خود می­گذارند که به هیچ طریق دیگر قابل حصول نیست، نه با افزایش منابع، نه با کاهش هزینه­ ها، نه با افزایش حاشیه سود، نه با آنالیز سیستم ­ها، یا اجرای سیستم ­های مدیریتی با کیفیت بالا و….

پرورش رهبران دیگر برای ارتقاء سطح کمپانی یا شرکتتان بسیار مهم و حیاتی است. اینکار باید جزء اولویت های شما باشد.

اگر رهبری بانفوذ باشید به شما قول می­دهم که بتوانید به بهترین شکل سازمان یا شرکت خود را مدیریت و رهبری کنید و قوای انسانی خود را نیز به حداکثر برسانید. منتظر چه هستید، از همین امروز شروع کنید.

گردآورنده:
شهرام حمامی ترقی
کتاب آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد یک

برچسب ها:
درج دیدگاه