شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

نوشته های بلاگ

حکایت بیست و چهارم (بهترین دوست)

حکایت بیست و چهارم (بهترین دوست)

روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر می­کرد.

شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بـود، او را دید و به­ سرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.

عارف به حضور شاه شرف­یاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ­­ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد، مگر در آینده او تأثیر گذار شود.

استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت:

بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن!

شاهزاده با تعجب گفت: من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم!

عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد!

سپس دومین عروسک را برداشته و این­بار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.

او سومین عروسک را امتحان نمود. تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش می­رفت، از هیچ یک از دو عضو یادشده خارج نشد.

استاد بلافاصله گفت: جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند. اولی که اصلاً به حرفهایت توجهی نداشته.

دومی، هر سخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی، دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته.

شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود.

عارف پاسخ داد: نه! و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آن را به شاهزاده داد و گفت: این دوستی است که باید به دنبالش بگردی.

شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت: استاد اینکه نشد؟!!

عارف پیر پاسخ داد: حال مجدداً امتحان کن، برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد !

شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقی­ماند.

استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند.

نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را هدر دهی …

مولف: شهرام حمامی ترقی
آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد شش حکایتهای مدیریتی
فهرست

برچسب ها:
درج دیدگاه