حکایت چهلم و دوم (یک اشتباه ساده)
مشتری خود را بشناسید:
یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مأیوس و نا امید از خاورمیانه بازگشت.
دوستی از وی پرسید: «چرا در کشورهای عربی موفق نشدی؟»
وی جواب داد:« هنگامی که من به آنجا رسیدم مطمئن بودم که می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم.
اما مشکلی که داشتم این بود که من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم.
بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم:
پوستر اول، مردی را نشان میداد که خسته و کوفته در بیابان بیهوش افتاده بود.
پوستر دوم، مردی که در حال نوشیدن کوکاکولا بود را نشان میداد.
پوستر سوم، مـردی بسـیار سـرحال و شاداب را نشان میداد.
پوسترها را در همه جا چسباندم. دوستش از وی پرسید:
«آیا این روش به کار آمد؟» وی جواب داد، متأسفانه من نمیدانستم عربها از راست به چپ میخوانند و لذا آنها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند.
قبل از هر کار جدیدی باید مطالعات اولیه به صورت کامل با در نظر گرفتن همه ی جوانب انجام شود.