شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

نوشته های بلاگ

چرا زنان مدیران بهتری هستند؟

چرا زنان مدیران بهتری هستند؟

مقدمه

برابری زن و مرد به این معنی نیست که آنها یکسان هستند. با قدرت گرفتن زنان در محیط کار اختلافات میان زنان و مردان در بین کارکنان جوان و حتی مسن نیز بالا می­گیرد و ما متأسفانه باید شاهد این اختلافات در قسمت های مختلف سازمان باشیم. از دفاتر تجاری گرفته تا کارخانجات و میادین جنگ، امروزه زنان در جلسه های هیأت مدیره سازمان های بزرگ نیز اظهار وجود می­نمایند و توانسته­اند شرکت ها و سازمان های خود را تأسیس نمایند. به عنوان مثال، در ده سال گذشته نرخ زنان صاحب شرکت تا میزان ۱۰۳ درصد افزایش یافته است در ده سال گذشته، این تفاوت ها و اختلافات در بین گروه های مدیریتی سازمان های بزرگ نیز پدیـدار شـده اسـت. تحقیقات نشـان می­دهد که روش ها و متدهای زنانه و مردانه در راهبری می­تواند مؤثر باشد، یعنی هر دو روش دارای تأثیرگذاری خاص خود می­باشد، اما وقتی ما آنها را در کنار هم به مقایسه می­گذاریم متوجه می­شویم که روش زنانه راهبری سازمان ها دارای امتیازات بیشتری است.

دیدگاه زیست شناسی

تفاوت میان دو جنس زن و مرد ریشه در دو عامل تغذیه و طبیعت دارد و فقط نمی­توانیم بگوییم که جامعه است که مردان و زنان را شکل می­دهد، بلکه عوامل زیست شناختی نیز در این میان دارای اهمیت گسترده­ای می­باشند. محققین تفاوت های فیزیولوژیکی متعددی را کشف نموده­اند. به طور مثال، در سیستم عصبی خانم ها و آقایان، مغز آقایان حدود ده درصد بزرگ تر از مغز خانم هاست، اما زنان دارای سلولهای عصبی فعال بیشتری در بخش های خاص مغز می­باشند. زنان معمولاً دارای بخش کورپوس کولوسوم (corpus collusum) بزرگ تری هستند. (کورپوس کولوسوم به گروهی از سلولهای عصبی گفته می­شود که ارتباط مـیان دو نیـم کره مغز، را یعنی نیم کره چپ و راست را شکل می­دهند)، این باعث می­شود که زنان در انتقال اطلاعات از یک نیم کره به نیم کره دیگر سریع تر باشند. یعنی می­توانند از نیم کره چپ مغز که بیشتر فعالیت های محاسباتی و حرکتی را انجام می­دهند به همان اندازه استفاده نمایند که از بخش احساسی و بصری نیم کره راست استفاده می­کنند، اما آقایان معمولاً تنها قادر به استفاده از نیم کره چپ مغز خود می­باشند. با رشد دختران و پسران، ما شاهد شکل گیری شخصیت ایشان از طریق قواعد و قوانین اجتماعی و محیط اطراف می باشیم ولی این نوع جنس (زن یا مرد بودن) انسان می­باشد که رفتار و حساسیت وی را شکل می­دهد. کلام ما از آن جا آغاز می­شود که ما در صدد مقایسه دو دیدگاه مدیریتی زنان و مردان بر می­آییم. دیدگاه مدیریتی مردان یا همان دیدگاه فرمان و کنترل و دیدگاه زنان یا همان دیدگاه مدیریت مشارکتی و توافقی. دبرا بورل مدیر آموزشی مؤسسه مریخ – ونوس در نیویورک می­گوید: مدیران زن معمولاً اشتیاق بیشتری به ساختن دارند تا به بردن. زنان معمولاً مایل به دستیابی و حصول توافق هستند و مـایلند تـا عقاید و نـظریات دیگران را نیز بشنوند و برعکس آقایان فکر می­کنند اگر از دیگران راهنمایی بخواهند آنها به عنوان یک رهبر ضعیف که از داشتن پاسخ های مناسب بی بهره است شناخته می­شوند.

رهبری زنان

  • زنان در قدرت بخشیدن و تشویق کردن کارکنان و تیمها بهتر از آقایان عمل می­کنند.
  • رفتار زنان به نوعی است که صداقت بیشتری را در کار حکم فـرما نمـوده و در عـین حال بـیشتر از مردان در ارتباط با کارکنان می­باشند.
  • رهبران زن در واکنش نشان دادن به درخواستهای کمک بهتر و سریع تر عمل می نمایند.
  • زنان معمولاً دارای تحمل بیشتری از این دیدگاه می­باشند که جامعه تشکیل شده از افراد متفاوت است و زنان قدرت بیشتری از مردان در پذیرش این تفاوت ها دارند.
  • زنان در تشخیص مشکلات بسیار سریع تر و صحیح تر از آقایان عمل می­نمایند.
  • زنان در مشخص کردن انتظارات شغلی و تهیه بازخوردهای با ارزش و تشویق کننده بسیار بهتر از آقایان می­باشند.
  • مـردان در مقـایسه بـا زنان معمولاً تصمیم گیرندگانی سریع می­باشند. مدیران مرد معمولا در ساختن ارتباطات گذرا و تشکیل تیمهای موقت در جهت نیل به اهداف کوتاه مدت موفق می­باشند.

زنان در ارتباط، با مهارت ها

زنان در ارتباط، با مهارت های بیشتری عمل می کنند، خیلی عجیب است نه؟ پس زنان به عنوان مثال در ارتباطات خود با افراد دیگر دارای مهارت بیشتری می­باشند. شما احتمالا فکر می­کنید که اینها جزء مهارت های کـم اهمـیت بـوده و جزء عوامل اصلی رشد یک تجارت نمی­باشد و یا ممکن است بگویید چگونه این خصایص زنـانه بـاعث می­شوند که مدیریت به شیوه بهتری انجام شود؟ در تجارت خانه­های مقتصد امروزی که نهایت تمرکز بر افزایش بهره­وری می­باشد و کارکنان دارای شغلهای مختلفی بـوده و دارای صـداقت لازم در کار می­باشند و تکنولوژی باعث گردیده که حتی شرکت های کوچک در تلاش برای بازارهای جهانی باشند. این قدرت که احساسی را در کارکنان به وجود آورید که خود را مسئول، با ارزش و جدا از جمع احساس کنند، باعث یک برتری ویژه­ای در سازمان شما می­شود، و به قول جفری کریستین در این مقوله بعضی شرکت ها موفق می­شوند و برخی خیر و این مسأله ناشی از نوع عمل کرد نیست بلکه ناشی از استعداد است و آن کس که بهترین تیم را دارد برنده نهایی خواهد بود.

برخلاف آن چیز که باعث می­شود برخی فکر کنند، پول و سرمایه عامل اصلی می­باشد، در موفقیت شرکت ها باید بگوییم که وجود افراد با استعداد و نگهداری آنان در شغل مربوط، بسیار مهم تر می­باشد و نگهداری افراد با استعداد وابسته به نوع ارتباطی است که مدیران با آن برقرار می­کنند و این چیزی است که به قول کریستین، زنان قادر به انجامش می­باشند. به طور کلی زنان در انتخاب افراد آماده تر ظاهر می­شوند و قدردانی ایشان نسبت به کار با ارزش افراد بیشتر و بهتر است و به قول تری لبین زنان سؤال می­کنند و مردان همیشه عادت به پاسخ گویی دارند و این تفاوت عمده زنان و مردان در هدایت و راهبری تیمها می­باشد.

با توجه به اینکه زنان در شناساندن اهداف شرکت به کارکنان و قدردانی از زحمات ایشان قوی­تر می­باشند نتیجه می­گیریم که زنان معمولاً می­توانند بهتر از مردان باعث شوند که کارکنان احساس ارزش و قدردانی نمایند و این یکی از راه های بسیار با ارزش ارضای کارکنان با کمترین هزینه می­باشد و باعث می­شود که کارکنان با ثبات و صداقت بیشتری در کنار شرکت به انجام وظیفه بپردازند.

علاوه بر موارد مطرح شده درباره­ی مهارت های زنان در رهبری، تحقیقات اخیر نشان می­دهد که زنان در مهارت های خاص مردان نیز دارای قدرت بیشتری می­باشند و این شاید به این علت باشد که تجربه چند سال اخیر مدیران زن باعث کسب چنین مهارت هایی نیز در ایشان شده باشد.

یک تحقیق تأثیرگذار در سال۱۹۹۶ توسط مایکل پراوت و جنت اروین نشان می­دهد که برخلاف تحقیقات گذشته مبنی بر مهارت زنان در ارتباطات کامل نبوده و باید مهارت های محاسباتی ایشان را نیز به آن اضافه کرد. این تحقیقات هم چنین نشان می­دهد که زنان دارای عمل کرد بهتری در دو نیم کره چپ و راست مغز می­باشند. زنان در رفتارهای فردی استاندارد نوع بشر در سنین بین ۲۸ تا ۳۱ دارای ارزیابی ممتازتری می­باشند و تنها فاکتوری که باعث بروز برخی ضعفها در زنان می­باشد، بعد خود مدیریتی است. به طور مثال، بدترین نوع رفتار مشاهده شده در زنان در تسلط ایشان بر خستگیهای جسمی و روحی می باشد.

هنوز کارهای ناتمام زیادی مانده است

ظاهراً هنوز تعداد زنان مدیر در۵۰۰ شرکت برتر جهان بسیار پـایین می­بـاشد. بـه طوری که از هر سه مدیر برتر تنها یک مدیر زن می­باشد و به عقیده من این مشکل از آنجا ناشی می­شود که زنان دارای مجال کمتری برای عرضه مهارت های مدیریتی خود بوده­اند و هم اکنون با توجه به موفقیت های چشم گیر نیم قرن گذشته ایشان، بدون شک این برتری در حال کامل شدن می­باشد و در نیم قرن آینده احتمال اینکه از هر سه مدیر موفق زن، تنها نسبت یک مدیر موفق مرد وجود داشته باشد بسیار بالاست.

مولف: شهرام حمامی ترقی
آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد سه فقط برای مدیران 
فهرست

برچسب ها:
درج دیدگاه