شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

نوشته های بلاگ

چگونه اعتماد به نفسمان را باز یابیم؟

چگونه اعتماد به نفسمان را باز یابیم؟

آیا معمولاً تواناییهای خودتان را زیر سؤال می برید؟ آیا برای این عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه دلایل واهی این کار را می کنید؟ اگر این طور است، احتمالاً شما دچار کمبود اطمینان و اعتماد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری هستند که از همه ی تواناییهای خود به طور کامل استفـاده نمی­کنند، ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده و به جای انجام کارهای مفید و سودمند، همیشه مشغول فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بی­مصرفی دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است.

اگر چه ممکن است که کمی از خود دور افتاده باشید و ارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچ­گاه برای تغییر دیر نیست.

اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید، می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته­اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی می بینند و به همین دلیل پیدا کردن تواناییهای خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است. هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های به خصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه­ای تنها بنشینند.

در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگاهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.

این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تأثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد. اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتمادبه نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور می کند، توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می­خواهید، هستید.

چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟

اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیطهای اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه مؤثر است. محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تأثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی به خصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.

محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تأثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.

چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟

چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بینجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند. همه ی انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راههایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راههایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید. اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:

۱- خود را با دیگران مقایسه نکنید.

همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوتند. دلیلی ندارد که همه ما تواناییهای یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.

۲- خود را دست کم نگیرید.

سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی­شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می­دارند و برایتان ارزش قائلند.

۳- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید.

سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید، اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده­تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید، اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.

۴- سر خود را بیشتر گرم کنید.

سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه­مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری… هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه­تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متأسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می­شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می­دهد.

۵- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.

گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده­تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.

۶- در جلسه­های روان شناسی شرکت کنید.

امروزه درمانهای زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمعهای بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار مؤثر بوده است. کتابها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.

با خودتان صادق باشید.

من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یک بار به دنیا می­آیید، و همین یک بار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.

سعی کنید که تواناییهای خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه­هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی­توانند تواناییهای شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.

اعتماد به نفس چیست؟

کسی که به خودش احترام بگذارد و نفس خویش را گرامی شمارد و خود را با تمام نقصها و ضعفها به‌حساب آورد، به خود اعتماد داشته، گرفتار خود‌پندار منفی نمی‌گردد و هیچ‌گاه زندانی خیالات نمی‌شود.

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس یعنی اینکه انسان نسبت به تواناییها و داشته­هایش اعتماد و اطمینان داشته باشد.

یعنی به وجود خودش تکیه کند.

یعنی انسان از بودن با خودش راضی باشد.

و وقتی تنهاست نگرانی، ترس، نفرت و احساس خلاء و …. نداشته باشد.

یعنی اینکه انسان، گمشده­ای در بیرون از وجود خودش نداشته باشد.

مراتب بالای اعتماد به نفس: خود شیفتگی و حب ذات است. اینکه نه تنها داشته­های انسان برای انسان آرمش بخش باشد بلکه انسان در مقایسه با خودش شیفته و مجذوب و در حال ابتهاج ذاتی باشد.

در این حال هر گونه ترس و غمی بر طرف می­شود و نوعی شجاعت و آزادی و روشن بینی برای انسان پیش می آید و خلاقیت و شکوفایی در این مرحله ایجاد می شود.

در این مرحله­ی گویا انسان خودش را یافته و مقصد و همه­ی هستی را در خودش مشاهده می کند. در این مرحله انسان از قید و بند های ساختگی و پوشالی فراتر می رود.

کسی که خود را نشناسد, خود را به خواری می افکند.

اعتماد به نفس

عوامل تقویت اعتماد به نفس:

الف) محبوب واقع شدن: انسان تا محبوب واقع نشود نمی تواند خودش را دوست بدارد و تا خودش را دوست نداشته باشد نمی تواند اعتماد به نفس داشته باشد یعنی نمی تواند هیچ کاری را انجام بدهد حتی نمی تواند کس دیگری را دوست داشته باشد.

محبوبیت، نوعی استغناء و بی نیازی در ذات انسان ایجاد می کند و او را به رضایت کامل از خویش می رساند و سبب می شود که انسان در خود احساس سرخوشی و عشق کند و این حس را به دیگران نیز منتقل کند.

محبوبیت اصل است و محبیت فرع آن. به بیان دیگر ـ به طور مثال ـ محبت ما به خدا فرع و اثر و نتیجه محبت خدا به ماست.

بزرگ ترین عامل ضعف نفس و عدم اعتماد به نفس کمبود محبت است.

بنابراین کافی است کاری کنیم که شخص یقین کند محبوب است .

 

 

اعتماد به نفس یعنی مطابق میل خود زندگی کردن

  1. هر چقدر کارتان را بهتر انجام دهید خودتان را بیشتر دوست خواهید داشت و اعتماد به نفستان نیز بیشتر خواهد شد.
  2. شما هنگامی واقعاً خوشحال هستید و اعتماد به نفس دارید که بدانید کارتان را واقعاً خوب انجام داده اید.
  3. پذیرش مسئولیت کامل زندگیتان به شما احساس قدرت فردی و اعتماد به نفس بسیار می دهد.
  4. درست در همین موقعیتی که هستید با تمام توان و امکاناتتان کار کنید.
  5. شما قابلیت آن را دارید، در هر کاری که برایتان ارزشمند است خیلی خوب عمل کنید.
  6. احساس رشد و پیشرفت مداوم منبع شگفت انگیزی برای ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس است.
  7. داشتن توانایی زیاد و مهارت کامل در کار احساس اعتماد به نفسی تزلزل ناپذیر در شما ایجاد می کند.
  8. لازمه اعتماد به نفس داشتن سلامتی کامل و انرژی زیاد است.
  9. کنترل محیط پیرامون خود را در دست بگیرید و از مثبت و سازنده بودن آن اطمینان حاصل کنید.
  10. در انتخاب چیزهایی که می بینید، تماشا می کنید، می شنوید و به آنها گوش می دهید ، دقت کنید. همواره تأثیرات مثبت محیط را به خود جذب کنید.
  11. قابلیت کنترل محیط برای داشتن احساس اعتماد به نفس و تفکر مثبت ضروری است.
  12. همیشه از قبل خود را برای داشتن واکنش مثبت و سازنده نسبت به هر مشکلی آماده کنید.
  13. ۱۳.انتظار مثبت را به صورت یک دیدگاه در خود پرورش دهید و به خود اطمینان دهید که از هر موقعیتی می توانید نتایج مثبت و سازنده به دست آورید.
  14. تحت هر شرایطی از معاشرت با افرادی که تفکر منفی دارند خودداری کنید. این افراد بزرگ ترین مخرب اعتماد به نفس و عزت نفس شما هستند.

اعتماد به نفس

شاید این سؤال مطرح شود، با توجه به تعریفی که از اعتماد به نفس ارائه شد، اگر کسی اعتماد به نفس داشته باشد و در درونش احساس خلاء و ضعف نکند، دیگر انگیزه­ای برای حرکت ندارد لذا از رسیدن به کمالش محروم می­شود. چرا که معمولاً انسانها به خاطر از بین بردن شرایط موجود و برطرف کردن رنجها و ضعفهای درونی و پر کردن خلاء های درونی به سراغ دیگران می­روند و ارتباط برقرار می کنند. و یا در روابط خود بر اساس نقاط ضعف خود بهره برداری می کنند.

در اینجا برای پرداختن به پاسخ این سؤال لازم است به نکته ای توجه کنیم:

ما معمولاً برای حرکت دو نوع انگیزه داریم :

۱ـ  نفرت و انزجار از وضع موجود.

۲ـ عشق و شوق به کمال. به عبارت دیگر گاهی  ما را از پشت سر هل می دهند که بالا برویم، گاهی هم از بالا  می کشند که برویم.

گاهی از پایین می گویند برو و گاهی از بالا می گویند بیا و چقدر تفاوت است بین این دو حال. ممکن است شخصی به خاطر اینکه در خلوت و تنهایی به شدت تحت فشار است برای فرار از خودش با شخص دیگری رابطه بر قرار کند. اما شخص دیگری به خاطر اینکه در درونش محبت می­جوشد و تمام سرمایه­هایش میل به سوی شکوفایی و کمال دارد و در خلوت و تنهایی در سرور ابتهاج است، تصمیم به بر قراری رابطه با دیگران بگیرد. شخص اول اعتماد به نفس ندارد اما شخص دوم دارد.

واضح است که هر کدام چه نوع رابطه ای بر قرار خواهند کرد. می توان گفت شخص اول در اصل نمی تواند رابطه برقرار کند بلکه فرصت با دیگران بودن صرفاً نوعی دفع و رفع عذاب است. نه فرصت کمال و رشد. لذا کسی که اعتماد به نفس نداشته باشد اصلاً نمی­تواند رشد کند و رشد حقیقی از آن کسی است که اعتماد به نفس داشته باشد.

کسی که خود را پیدا کرده باشد و اعتماد به خود داشته باشد نمی تواند به سمت کمال خود حرکت نکند، چون یکی از داشته های درونی او میل به کمال است.

لذا اگر کسی برا اثر اعتماد به نفس از کمال باز ماند، می­فهمیم در خود شناسی نقص داشته. یعنی به خود واقعی­اش اعتماد نکرده بلکه به خود خیالی و وهمی اعتماد کرده است.

مولف: شهرام حمامی ترقی

آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد دو
فهرست
برچسب ها:
درج دیدگاه