شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

نوشته های بلاگ

چگونه از خود انسان برتری بسازیم؟

چگونه از خود انسان برتری بسازیم؟

حوادث و اتفاقات بیرونی را، هر کس با توجه به باورها و بینش خود و به طور خودکار تفسیر و توجیه می‌کند، لذا بسیاری از انسانها، این گونه باور دارند که آنچه در درونشان می گذرد از اراده شان خارج بوده و نمی توانند در آن دخل و تصرفی بکنند. باورهای انسانها که شکل دهنده و تنظیم کننده رفتار آدمی است در طول عمر، شکل گرفته، ساخته شده و قالب بندی می شوند، ولی باورهای ساخته شده از بدو تولد تا ۵ سالگی، از اهمیت بسیار حیاتی برخوردار می باشند. چون در این دوره ۵ ساله، بچه شدیداً به مادر، پدر و اطرافیان وابسته بوده و بدون اینکه مفهوم خوبی یا بدی را بداند،… و بدون اینکه توانایی فهم و شناخت مفاهیم را داشته باشد، راهنماییها، فرمانها، تنبیهات و تشویقات، هشدارها و… متعدد و بی شمار مادر و اطرافیان را دریافت و کلیه آنها را ضبط می­کند. به علاوه هرچه از سوی مادر و اطرافیان ظهور و بروز کند از راه شنیدن، دیدن، لمس کردن، عملکرد و… یا ناظر بر رویدادها و امور جاری زندگی، رسوم، سنن، آئین، آداب و عادات، دین و مذهب و مراسم مربوط به آنها و… جملگی و بی کم و کاست و دقیقاً در ذهن کودک ضبط می شوند.

موقعیت کودک، نیاز حیاتی او به مادر و پدر، عدم توانایی او در فهم و درک معانی در این دوره، تصحیح و توضیح را برای او غیر ممکن می سازد، لذا کلیه امور و جریانها را حقیقت محض پنداشته و ضبط می کند. این نوارهای ضبط شده در تمام طول زندگی وجود داشته و هیچ کس، نمی تواند آنها را از مغز خود پاک سازد و این نوارها همیشه آماده باز نواختن هستند، این باز نواختن در تمام عمر، دارای نفوذی بسیار، مقتدرانه است. باورها و اعتقادات ساخته شده در این دوره از اهمیت خاصی برخوردار هستند، چرا که بـاورهای بـعدی، تحت تأثیر باورهای اولیه قرار می­گیرند. حتی در بسیاری از افراد، قالبها و باورهای فکری پنج ساله ­ی اولیه، بدون تغییرات اساسی حتی بعضاً به صورت تعصب آمیز راهنما و الگوی آنان در تمام طول عمرشان می گردد.

بنابراین: فرمانها، هشدارها، راهنماییها، تنبیه ها، تشویقها و… در مغز کوچک کودک ضبط می شوند که بیشتر اینها در چهارچوب کلمات: نکن، بکن، هرگز، هیچ وقت، همیشه، یادت نرود و… همچنین ادب کردن های بیهوده و خسته کننده والدین، در کودک احساسهای منفی به وجود می­آورد، این احساسهای ناشاد که در پی هم می­آیند و یکدیگر را تأیید و تثبیت می­کنند، نیز به طور دائم ضبط شده و پاک شدنی نیستند. بسیاری از ما تحت تأثیر گفتار، کردار و تلقینهای منفی مستقیم و غیرمستقیم اطرافیانمان مخصوصاً مادر و پدر از کودکی، می آموزیم که: زندگی سخت، دشوار و بی رحم است … زندگی فناپذیر است …. تو عرضه نداری …. در زندگی هیچ چیز نمی­شوی… تو شانس نداری … تو همیشه شکست می­خوری…. تو همیشه اشتباه می­کنی…. متأسفانه این باورهای منفی در بسیاری موارد و در بسیاری از انسانها تا آخر عمر باقی می مانند.

bolsa de pierna decathlon
Adidas Stan Smith
sadarināšanās gredzeni
χρυσσες πλατφορμες
napihljivi fotelj merkur
nike air zoom pegasus 36 w
replika spor ayakkabı toptan
ted baker aurinkolasit
moschino tričko
νακ παπουτσια πεδιλα

با توجه به مراتب فوق، باورها و اعتقادات انسانها از بدو تولد و از زمانی ساخته و پرداخته می شوند که شخص هیچ گونه حق انتخابی نداشته و هیچ گونه نظر یا دخل و تصرفی در آنها نیز نمی­توانسته داشته باشد. باورها و اعتقادات بعدی نیز تحت تأثیر باورهای اولیه قرار دارند. همچنین بسیاری از خصوصیات و نحوه تفکر آدمی، تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر جامعه و تحت تأثیر تلقینها و الگوهای محیط (خانواده و اجتماع) خود می باشد، به طوری که در بسیاری از مواقع، مقاومت در برابر آنها حتی در سنین بالا نیز بسیار مشکل است.

زندگی انسان عجب حکایتی است. سفری آغاز شده که اختیار آن را نداشته ایم که بدانیم: چرا به دنیا می آییم، سفرمان، در چه زمانی و از کجا شروع و تا کی ادامه خواهد داشت؟ ضوابط و شرایط آن کدامند؟ همسفران ما چه کسانی هستند؟ چه فضایی بر سفرمان حاکم بوده و خواهد بود؟ حوادث و رویدادها، که به ظاهر به نفع ماست، در نهایت هم به سود ما خواهد بود یا برعکس به ضررمان تمام خواهد شد؟ از همه شگفت انگیزتر اینکه، باورهای اساسی و اولیه ما زمانی شکل می گیرند که قدرت تشخیص حتی خوب را از بد، زشت را از زیبا، سود را از زیان و مفید را از ضرر نداشته ایم! بدون توجه به اینکه از کجا آمده ایم.

دوران خردسالیمان چگونه سپری شده؟ و چه دشواریهایی پشت سر داشته ایم، باورهای اولیه مان چگونه بوده؟  فرهنگ حاکم بر جامعه چگونه و چه اثرات مثبت و یا منفی بر باورهای مان داشته است، می توانیم با رعایت اصولی، از خود انسانی موفق، آرام، شاد، تندرست، جذاب، دانا و توانا، مثبت اندیش و سرشار از شور و شوق ساخته و انسانی جدید با شخصیت کاملاً متفاوت با گذشته باشیم.

روانپزشکان معتقد هستند که: اندیشه ها و باورهای ماست که کیفیت زندگی ما را می­سازند. اندیشه­ها و پندارها، به وسیله­ی “پیامهای شیمیایی” (Neuropeptides) در سراسر بـدن جـریان پیـدا می کنند، بـه طوری که هر فکری که از ذهن ما می­گذرد، در یک چشم بر هم زدن بر ترکیبات شیمیایی بدن تأثیر می گذارد و بعد از هر اندیشه­ای، احساسی در بدن تولید می شود. اندیشه­های مثبت و شادی بخش و مهرآمیز، باعث ترشح هورمونهایی می شوند که جسم و ذهن ما را سالم، پرنشاط و سیستم ایمنی و دفاعی بدنمان را فعال تر می­سازند! اندیشه ­های مثبت: راه پیشرفتها، سازندگیها و چگونگی رسیدن به پیروزی را بـه مـا نشان می­دهند، اینکه چه تواناییها، چه نیروی خلاقه و چه ابتکاراتی می­توانیم داشته باشیم، اعتماد به نفس زیاد، خودباوری فراوان و بزرگ اندیشی را به ما می بخشد. توصیه می کنند که همیشه به پیروزیها بیندیشیم، همیشه خود را لایق و شایسته بدانیم،  هرگز خود را دست کم نگیریم، اندیشه های منفی و مخرب، فعل و انفعالات شیمیایی بدن را به صورت منفی تغییر داده و با تـرشح هـورمون های مضر و سمی، باعث بسیاری از امراض روحی و جسمی می­گردند. افکار منفی: ناتوانایها، نارساییها، احساس حقارت و خودکم بینیها را تشدید کرده، از سوی دیگر، اعتماد به نفس و خودباوری را در ما، به شدت کاهش می­دهند.

در مواجه با هر کاری، با شعار “نمی توانی، عرضه اش را نداری، شکست می­خوری” علیه منافع خود شخص به کار افتاده و عملاً سد راه پیشرفت می­گردند. انسان دائماً و لحظه به لحظه، افکار منفی یا مثبتی را انتخاب کرده و آگاهانه یا ناآگاهانه خواسته یا نخواسته حتی، بعضاً لجوجانه به تکرار آنها می پردازد، احساسهای منفی بی آنکه دخالتی داشته باشیم، در فکر ما جای می گیرند، اما جنبه های مثبت را باید با تلقین به افکار تزریق کرد.

چون هر کسی در هر روز بیش از ۶۰ هزار فکر می تواند داشته باشد لذا وقتی افکار مثبت یا منفی در ذهن تکرار شوند، با توجه به ارتباط دائمی میان ذهن و جسم، اثرات مثبت (ایمن) یا منفی (ناایمن) آن بر جسم، به صورت دائمی ادامه پیدا می کند. وقتی اندیشه های منفی را در سر داریم، آنها را خواسته یا ناخواسته، در هر روز، چند هزار مرتبه تکرار می کنیم، در نتیجه :

۱- افکار منفی قوی تر می شوند و جای بیشتری در ذهن به خود اختصاص می­دهند، در نهایت، تمام بخش تولید فکر را تحت نظارت خود می گیرند و به مجموعه افکارمان، ماهیتی منفی می­دهند. با این روند، بخش عظیمی از تواناییهای (بالفعل و بالقوه) خود را ناتوان ساخته و بیهوده هدر می دهیم. در نتیجه بی حوصله، کم اشتها، پریشان حال، بدخواب و افسرده  گشته، زخم معده گرفته، همچنین به ناراحتی قلبی، عروق، فشار خون و هزاران دردهای دیگر دچار میشویم. در حقیقت با منفی اندیشی و منفی بافی و تکرار آن در ذهن، خون خود را هرچه بیشتر مسموم ساخته و انرژی و نیروی خود را در تخریب خویشتن و دیگران به کار برده و زندگی را برای خود و دیگران زهرآگین می سازیم.

به عبارت ساده، سموم حاصل از نگرانی، خشم، ترس، ناکامی، منفی بافی و… ما را به سوی بیماری و نابودی می کشاند. غیرممکن است، در آنِ واحد هم سالم باشیم و هم منفی نگر و مضطرب و نگران. جالب اینجاست که ، هر فکری که می کنیم، مثبت یا منفی، بیشتر از حواس پنجگانه در “ضمیر ناخودآگاه” اثر گذارند، لذا باید مراقب اندیشه­ های خود باشیم و سعی کنیم فقط اندیشه ­های مثبت و سازنده را، که سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و باورهای ما را عالی می سازند، در ذهن خود تکرار کنیم.

پژوهشگران، در مسیر کشف چگونگی روند تشکیل باورهای انسانی، به کـشف بزرگ تری نـایل آمـدند و آن، کشف قـدرت خارق العاده و نیروی بی­کران و نامحدود “ضمیر ناخودآگاه” در انسانها بود. در اعماق ضمیر هر انسانی، دریایی از هوش، ذکاوت، خرد، توانایی و دانایی نامحدودی قرار دارد. همه ی انسانها، در پهنه ی اقیانوسی از ثروتهای بیکران به سر می برند و قادر هستند از موهبتهای بی نهایتی که درونشان وجود دارد و از قدرت و تواناییهای نامحدود ذهنی خود بهره مند شوند و با استفاده از نیروی شگفت انگیز و سحرآمیز درون، به آسانی به سعادت، آرامش باطنی، شادابی، تندرستی، ثروت و به نور و عشق و زیبایی برسند و از بدیها، زشتیها، حسادتها، پریشانیها، افسردگیها و به طور کلی خود را از امراض ذهنی و جسمی دور سازند. “ضمیر ناخودآگاه”، از چنان نیرویی برخوردار است که می تواند کلیه مسائل احساسی، عاطفی، مالی و تندرستی انسان را به آسانی حل کند.

“ضمیر ناخودآگاه”، یک قدرت خارق العاده، یک گنج بی پایان و یک نیروی نامحدودی است که همه ی انسانها از آن بهره مند هستند. بنابراین، توانایی و امکانات افراد نامحدود بوده و از این بابت، هیچ کس بر کس دیگر، برتری ندارد، ولی این نیروی بی­کران، مثل شمشیر دولبه است که اگر درست استفاده کنیم، زندگی عالی و با شکوه، سعادتمند و… خواهیم داشت. در حالی که اکثر مردم، به علت عدم شناخت از قدرت واقعی ضمیر خود و به دلیل استفاده ناصحیح و غیرمعقول و منفی از آن، زندگی نامطلوب توأم با نگرانی، اضطراب، درد و مرض، فقر و نداری، نکبت و… برای خود تدارک می بینند. همان طوری که یک خلبان ماهر به علت آموزش و آگاهی با سیستمها و دستگاههای مختلف، به راحتی می تواند هواپیمای غول پیکری را با صدها انسان و صدها تن بار، به پرواز در آورده و آن را از این طرف دنیا به آن طرف دنیا ببرد، در حالی که اگر کسی به امور خلبانی آگاهی نداشته باشد نمی تواند چنین کاری را بدون ایجاد خطر و ریسک فراوان به انجام برساند.

اگر طرز استفاده صحیح از نیروی عظیم و بی نظیر “ضمیر ناخودآگاه” خود را ندانسته و نتوانیم بر آن تسلط یابیم ، مسلماً نخواهیم توانست از برکات مثبت آن برخوردار باشیم. به علاوه استفاده های ناصحیح و منفی از آن هم، حوادث ناگوار و خسارت جبران ناپذیری در پی خواهند داشت. برای بهره برداری صحیح از “ضمیر ناخودآگاه” و تسلط بر آن، نیازمند دستورالعمل صحیح هستیم، تا از این قدرت بی­کران درون خود، استفاده بهینه و صحیح داشته باشیم. برای اینکه بدانیم “ضمیر ناخودآگاه” خود ما، چقدر قدرت دارد، فقط به ذکر این نکته اشاره می کنیم که ، “ضمیر ناخودآگاه ” بیش از ۷۰ میلیارد سلول بدن را دقیقاً تحت کنترل داشته به تغذیه اکسیژن گیری، دفع مواد زاید، در مورد سلامتی و مریضی، همکاری سلولها با هم و یا قطع ارتباط آنها از هم، مرگ، زندگی و تکثیر سلوها و…. هزاران امور دیگر مربوط به سلولها را، لحظه به لحظه و بدون درنگ و استراحت و در تمام مدت شبانه روزی کنترل و تحت نظارت دقیق خود دارد. در هر لحظه میلیونها سلول از قسمتهای مختلف بدن می­میرند و میلیونها سلول جدید جایگزین آنها می شوند، که همگی با نظارت و کنترل و تصمیم مستقیم “ضمیر ناخودآگاه” صورت می پذیرد! شاید یک نفره، کوه البرز را کندن و با یک دست بلندکردن، آسان تر از هر لحظه ۷۰ میلیارد سلول را کنترل کردن باشد! یکی از کارهای اساسی که “ضمیر ناخودآگاه” انجام می دهد، ساخت باورهای مثبت یا منفی انسانهاست. به عبارت دیگر، “ضمیر ناخودآگاه”، کارگاه ساخت باورهاست: باورها (اعتقادات) مهم ترین عنصر ذهن هستند، چون، رفتار و کردار ما تحت تأثیر احساساتمان قرار دارند، احساسات ما تحت نفوذ افکار و اندیشه ­های ما هستند، افکار و اندیشه هایمان، ناشی از باورهایمان می باشند، باورهایمان در “ضمیر ناخودآگاه” ساخته می شوند. ضمایر “خودآگاه” و “ناخودآگاه” به وسیله حواس پنجگانه و تفکر، تلقین، تصور و تجسم (حس ششم) با دنیای خارج ارتباط برقرار می سازند. هر مطلبی که به وسیله حواس پنجگانه، تصور، تجسم و تفکر به این ضمایر، منعکس شوند:

۱) ضمیر “خودآگاه” با توجه به دانش، اطلاعات، تجربیات، تعقل و استدلالش، مطالب و موارد دریافتی را مورد بررسی قرار می دهد و با توجه به باورهای هر شخص، نسبت به موارد مختلف دریافتی، تصمیم گیری کرده و جهت اجرا و اقدام، به “ضمیر ناخودآگاه” منعکس می سازد. توضیح اینکه عمل مشاهده، تجربه آموزی، دانش اندوزی، استدلال، تعقل و… به وسیله ضمیر خودآگاه صورت می گیرد.

۲) “ضمیر ناخودآگاه”، مطالب و موارد دریافتی را بدون پردازش و تعقل و استدلال، عیناً ضبط می کند. به طور مثال اگر مستقیماً با “ضمیر ناخودآگاه” ارتباط برقرار کرده و بـگوییم ۲در۲ مساوی است با هـفت، عینـاً آن را ضـبط می کند. اگر مستقیماً از آن سؤال کنیم که دو در دو مساوی است با چند؟ ضمیر ناخودآگاه آنچه را قبلاً ضبط کرده به ما جواب می­دهد: هفت . در حالی که “ضمیر خودآگاه “به علت دارابودن دانش، استدلال و تعقل و… جواب می دهد که دو در دو می شود چهار! در حقیقت “ضمیر ناخودآگاه” با وجود داشتن قدرت فراوان و نامحدود، مثل بچه ای می ماند که هر چه بگویی و یا دستور بدهی، بدون تفکر، تعقل و پردازش، ضبط کرده و حتی امکانات اجرایی آن را هم فراهم می سازد. یا مثل ماشینی که اگر گاز را فشار دهید راه می افتد، بدون اینکه بداند چگونه راه افتاده و به کجا می رود! چگونه می توانیم از قدرت خارق العاده و بی نظیری که در درون همه ی انسانها قرار دارد، بهره برداری منطقی و معقول داشته و چگونه می توانیم با تسلط بر آن، انرژی و امکانات نامحدود آن را، در رسیدن به اهداف آرمآن های خویش و ساختن زندگی بسیار شایسته، عالی و بسیار مطبوع به کار گیریم؟ چگونه می توان با راهنمایی علمی و عملی، به سلامت ذهن دست یافت و با بهره گیری از حد اعلای توانمندیهایمان، زندگی خود را به حداکثر نشاط، شادمانی، تندرستی و شعف برسانیم؟ و تواناییهای خود را چنان بالا ببریم که کمتر غم، اندوه، نگرانی، تهدید، ارعاب و… در ما کارگر باشد! پژوهشگران و روانکاوان، از عدم قدرت پردازش، تجزیه و تحلیل “ضمیر ناخودآگاه” استفاده کرده و توصیه می کنند که: با تلقینهای سازنده، تصور و تجسمات ذهنی دلخواه، به ویژه با پرسشهای مثبت و تفکر و اندیشه های عالی می توان “ضمیر ناخودآگاه” را در مسیر اهداف خود قرار داد.

بدین معنی که مطلب یا مطالب معینی را از روی نوشته یا از حفظ، روزی چندین بار مخصوصاً قبل از خواب و بعد از بیداری، بخوانیم و تصاویر اهداف دلخواه خویش را در ذهن خود تجسم کنیم و با اندیشه های عالی سؤالات مثبتی را از خود بکنیم. هر باری که این کارها را انجام می دهید، عیناً در “ضمیر ناخودآگاه” ضبط می شوند. بر اثر تکرار و ضبط آنها، “ضمیر ناخودآگاه” به گمان اینکه مطالب تکراری موردنظر و دلخواه ماست و یا مطالب جهت اجرا از سوی ضمیر خودآگاه، منعکس می شوند، تحت تأثیر تکرار، تکرار، تکرار، تکرار…. باورهای خود را به آرامی تغییر می دهد و باورهای جدیدی را در مسیر مفاهیم و مطالب تلقینی و یا تصورات و تجسمات ذهنی، اندیشه ها و سؤالات سازنده و مثبت از خود، قرار داده و باورهای جدید را هم اجرا می کند. هرچه پیامها، علامتها، تلقینها بیشتر تکرار شوند، “ضمیر ناخودآگاه” زودتر عمل کرده و مـوجـبات تغـییر بـاورها را سریع تر فـراهـم مـی­سازد. بـاید توجـه داشته باشیم که “ضمیر ناخودآگاه”، تکرار سرش نمی­شود، به طور مثال، اگر جمله ­ای را هزار بار تکرار کنیم “ضمیر ناخودآگاه” آن را هزار بار ضبط کرده و هزار  بار به عنوان پیام و علامت جدید تصور می کند. پژوهشگران روانکاو، “ضمیر ناخودآگاه” را به دستگاه ضبط صوت تشبیه کرده و معتقد هستند همان طوری که هرچه به ضبط صوت بدهیم، آن را برای ما ضبط و باز می­گرداند، اگر با تلقین و تصاویر ذهنی، افکار مثبت، سازنده و پرنشاط را در “ضمیر ناخودآگاه” مستقر سازیم، این افکار، روحیات و حالات، احساسات، کردار و رفتار شاد و سرشار از شور و شوق و عالی را در ما به وجود می آورند. با توجه به اینکه، انسان تحت تأثیر افکاری است که بر ذهن او می گذرد، لذا اگر با اشتیاق و علاقه مندی و با عزمی راسخ و شور و شوق فراوان، معتقد باشیم که باورهای مثبت را می توانیم جایگزین باورهای منفی خودمان بکنیم، حتماً موفق خواهیم شد. چون، هر انسانی، محصول افکار خویش است، لذا باید به پیروزی اندیشید تا موفق شد. بهترین زمان برای تلقین، تصور و تجسم ذهنی و سؤالات مثبت از خود، در حالت قبل از خواب است، چون این موقع، هرگونه تلاش و فعالیت انسان به حداقل می رسد و حالت پذیرندگی ذهن در انسان زیاد می گردد و فرصت خوبی برای انتقال خواسته ها و آرزوها به ضمیر، پیش می آید. وقتی خواسته ها و اهداف خود را با “ضمیر ناخودآگاه” در میان گذاشته و به خواب برویم، به طور مثال از خود پرسش کنیم: چرا من آدم موفقی هستم؟ “ضمیر ناخودآگاه” بدون اینکه علت واقعی موفقیت ما را بداند و یا آن را تجزیه و تحلیل کند که مطلب درست است یا نه، گفته ما را پذیرفته و در میلیونها بایگانی مغز، لحظه های موفقیت و پیشرفت را، در طول زندگی و در هر زمینه که داشته­ایم بیرون کشیده و اعلام می کند که: به این دلایل، شما آدم موفقی هسیتد. برعکس، اگر سؤال کنیم، چرا من آدم بدبختی هستم، ضمن قبولی بدبختی، در میلیونها فایل مغز به دنبال زمانهای بدبختی، بدبیاری، عدم موفقیت، حوادث ناگوار و… گشته و آنها را از بایگانیها بیرون کشیده و به ما می گوید که: به این دلایل شما آدم بدبختی هستید! بنابراین، ضمیر نا خودآگاه شما با پرسشهای مثـبت جـوابهای مثبت می­دهد و در مقابل پرسشهای منفی، جوابهای منفی می­دهد. لذا، با سؤالات مثبتی چون: چرا من سالم و تندرست هستم؟ (در حالی که ممکن است مریض و حتی سخت بیمار باشیم) چرا من ثروت فراوان دارم؟ (در حالی که ممکن است خیلی فقیر بوده و حتی بدهی فراوانی هم داشته باشیم). چرا من قدرتمند هستم ؟ (در حالی که ممکن است آدمی خیلی ناتوانی باشیم). چرا من آدم جذاب و دوست داشتنی هستم؟ (در حالی که احتمالاً از نظر فیزیکی قیافه نازیبا داشته باشیم) و… صدها چرای مثبت دیگر… “ضمیر ناخودآگاه” کلیه پرسشها را ضبط و سپس جواب سؤالات را از فایلهای مغز بیرون می کشد. وقتی پروسه پرسش و پاسخ، بارها تکرار می­شود، پاسخها جزو باورهای “ضمیر ناخودآگاه” می­گردند. بنابراین، ثروت، خوشبختی، سلامتی و موفقیت در دسترس همه­ی ماست، کافی است با اشتیاق، با اراده قوی و مصمم و با اعتقاد به پیروزی، بخواهیم تا آنها را به دست بیاوریم. تأکید می­شود: برای ساخت باورهای دلخواه و اخذ نتایج مطلوب، اهداف و خواسته­های خود را دقیقاً مشخص کرده و بنویسید. شب هنگام قبل از خواب و در طول روز، دهها بار اهداف خود را تکرار کنید و با اشتیاق و عزمی راسخ، آن قدر تکرار کنید تا “ضمیر ناخودآگاه ” آنها را باور کند. وقتی ضمیر آنها را باور کرد، موجبات انجام آنها را هم فراهم می سازد. در چنین شرایطی است که اعتماد به نفس فراوان پیدا کرده و خودباوری و توانمندیهایمان بالا می روند و به انسانی موفق، شاداب، تندرست، خوشبخت، ثروتمند و بزرگ منش تبدیل می شویم. به این ترتیب: انسانها قادر هستند، آنچه را می خواهند، آگاهانه با تکرار و تأکید تلقینهای سازنده و تفکرات عالی و پرسشهای مثبت از خود و تجسم و تصورات ذهنی، باورهای جدید مورد نظر خود را در “ضمیر ناخودآگاه” خویش بسازند، با تغییر باورها، افکار و اندیشه­هایمان عوض می­شوند، تحت تأثیر افکار و اندیشه های جدید، احساساتمان دگرگون شده، رفتار و کردارمان نیز تغییر می یابند. به این طریق و با عزمی راسخ و با تلاش و پیگیری می­توانیم افکار مثبت و سازنده را جایگزین اندیشه­های منفی و مخرب، نشاط و شادابی را به جای افسردگی و پریشان حالی، تندرستی و سلامتی را به جای ناخوشی و مریضی، موفقیت و پیروزی را به جای شکست و ناکامی، آرامش باطنی واقعی را به جای دلهره و نگرانی، ثروت و دارندگی را به جای فقر و تهی­دستی، گذشت و عفو و بزرگواری را جایگزین تنگ نظری و انتقام و حسادت بسازیم. به این ترتیب، با تغییر باورها، افکار و شیوه­های زندگیمان تازه گشته و در مسیر دگرگونیهای عظیم و شگفت انگیز زندگی قرار می­گیریم. چند نمونه از تلقینهای مثبت و سازنده، تصور و تجسمهای ذهنی، پرسشهای مثبت از خود را، در اینجا با یادآوری رویدادهای شاد گذشته و تجسم حوادث لذت بخش آینده ذکر می کنیم: ۱) روحیه­مان بسیار عالی می شود. ۲) هر آنچه را در ذهن خود تصور و تجسم کنیم امکان عملی پیدا می کنند.

به این ترتیب، سیستم ذهن، عادت می­کند، تصاویر قشنگ از گذشته و آینده را تجسم کرده و روحیه ­مان را عالی ساخته و عادت می­کند که مدام به چیزهای خوب و با نشاط فکر کند و پس از مدتی، احساس می­کنیم که موفق، شاد و سلامت، همراه، با عشق و علاقه به خود و دیگران، زندگی بسیار مطبوع و عالی­ داریم. شبها قبل از خواب و روزها چندین مرتبه سؤالات مثبت از خود بکنیم: خدایا، چرا من را خوشبخت، شایسته و سالار آفریده ای؟ خدایا، چرا همه چیز بر وفق مراد من است؟ خدایا، چرا به من آرامش، سلامتی، لیاقت و نشاط فراوان بخشیده­ای؟ خدایا، چرا به من این قدرت را بخشیده­ای که همه را دوست داشته و همیشه کارهایم را به موقع انجام بدهم؟ خدایا، چرا امروز من بهتر از دیروز و فردای من بهتر از امروز خواهد بود؟

مولف: شهرام حمامی ترقی

آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد دو
فهرست
برچسب ها:
درج دیدگاه