در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا…
محقق در زمینه کسب و کار
مولف و نویسنده
مدرس علوم تجارت
تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی
ارائه دهنده پروژه کسب و کار
محقق در زمینه کسب و کار
مولف و نویسنده
مدرس علوم تجارت
تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی
ارائه دهنده پروژه کسب و کار
در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا…
هـر وقت دلـش میگـرفت به کنـار رودخـانه مـیآمد. در ساحل مینشست و به آب نگاه می کرد… پاکی و طراوت…
کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت… دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از…
مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و…
شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه و طلا را به خانه زنی با چندین بچه قد…
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو…
روزی در یک قصابی پیرزنی آمد داخل و گوشه ای ایستاد، یک آقای خوش تیپی هم آمد و گفت: ابرام…
شیوانا از مقابل مدرسهای عبور میکرد. پسر جوانی را دید که غمگین و افسرده بیرون مدرسه به درختی تکیه کرده…