خرید وسواسی چیست؟
خرید وسواسی چیست؟
دیوانهوار خرید کردن از زمانی که کراپیِلین در سال ۱۹۱۵ این اصطلاح را خلق کرد مورد علاقه روانپزشکان قرار گرفته است. او، آن را به صورت زیر توضیح داد:
عنصر خاص (مکرر کاری) است؛ آنها نمیتوانند کاری برای آن کنند. بیماران به طور قطع قادر نیستند به گونهی دیگری فکر کنند تا نتیجهی احمقانهی عملشان را درک کنند و احتمالاً آن را انجام ندهند. آنها حتی تکانه را احساس نمیکنند، آنها خارج از طبیعتشان مانند کرم صدپا که حریصانه گل آذین را میبلعد عمل میکنند. در ادبیات جدیدتر خرید وسواسی به عنوان خرید تکراری مزمن که تبدیل شده به پاسخ اولیه در مواجه با رویدادها یا احساسات منفی تعریف شده است.
این نه تنها به فرد بلکه به خانواده و جامعه او نیز میتواند آسیب برساند و میتواند منجر به ولخرجی، بدهی شدید و ورشکستگی شود. برچسب ها برای این رفتار متفاوت است. خرید وسواسی، خرید کنترل نشده، خرید اعتیادی، مصرف اعتیادی، خرید افراطی و… همه این اصطلاحات برای شرح این قربانیان نیاز به خرید استفاده شده است.
دلایل متعددی برای تکثیر این برچسب ها میتواند پیشنهاد شود. یک دلیل این است که برخی برچسب ها مترادف استفاده میشوند. برای مثال، خرید وسواسی و خرید کنترل نشده تأکید میکنند بر عدم کنترل رفتار. همچنین خرید اجباری مترادف با خرید وسواسی استفاده میشود. برای این محققان، تفاوت بین خرید (شاپینگ) و خرید (بایینگ) مهم نیست. به هر حال برای کمپبل که از واژه شُوپاهُولیس، برای اشاره به افرادی که فعالیت خرید را لذت بخش مییابند و واژه (اسپندا هُولیس)، را برای توصیف افرادی که احساس نیاز فوقالعاده (سهمگین) به خرید واقعی دارند استفاده میکند؛ تفاوت برچسبها مهم است.
کرویگر این فعالیت ها را در یک عبارت پیوند میزند: (هزینهها و خریدهای وسواسی): که او به عنوان اصرار مقاومت ناپذیر به خرید اقلام، خصوصاً لباس (معمولاً در الگوی خرید عیاش شراب خوری) تعریف میکند. “دیتمار” (دیتمار بایرسدورفر، متولد ۱۶ نوامبر ۱۹۶۳، در نوجوانی در باشگاه های تی.اس.سی کادولزبورگ، تی.اس.وی آلتنبرگ، آ.اس.وی هرتسوگنارش و اف.سی بامبرگ بازی می کرد.) ترجیح میدهد از واژه خرید مفرط استفاده کند، زیرا درک او از عمل خرید در زنجیره پیوستهای از معمولی تا افراطی قرار گرفته است و او نتیجه میگیرد که مصرفکنندگان وسواسی از لحاظ کیفیت تفاوتی با مصرفکنندگان عادی ندارند. (آستوس و دیتبور و دراری) هم معتقدند، مشاهده خرید وسواسی به عنوان مورد افراطی از یک حالت کلی برای خرید در جهت مصرفکننده نرمال ممکن است قابل اطمینانتر از دو بخش کردن مصرفکنندگان به «نرمال»و «وسواسی» باشد.
میلتِنبرگر و همکاران معتقدند که نتایج حاصل از تعدادی مطالعات نشان میدهد که خرید وسواسی در پاسخ به احساسات منفی رخ میدهد و منجر به کاهش شدت احساسات منفی میشود.
فابر و گُوینیِن؛ خرید وسواسی را به عنوان رفتار خرید مکرر در پاسخ به احساسات یا رویدادهای منفی تعریف میکنند.
بیلیِوُ و همکاران خرید وسواسی را به عنوان خرید کنترل نشده و افراطی ناشی از اضطراب تعریف کردهاند و همچنین نتایج حاصل از مشاهدات آنها نشان داد که خرید وسواسی با سه جنبه از تکانش گری (اضطرار، عدم پشتکار و عدم عمد) رابطه دارد.
گریفتس ترجیح میدهد که خرید وسواسی را به عنوان یک اعتیاد شناسایی کند و بیان میکند که برای بسیاری از مردم مفهوم اعتیاد به معنی مصرف مواد مخدر است، در حالی که اعتیاد، مصرف کنترل نشده و وسواسی است که رفتارهای زیادی از جمله خرید وسواسی را در بر میگیرد.
با این حال خرید وسواسی اصطلاحی است که به طور وسیعتری در ادبیات استفاده شده است. در ابتدا بیشتر کار انجام شده در این زمینه توسط دو تیم تحقیق مصرفکننده، یکی در ایالت متحده و دیگری در کانادا به عهده گرفته شده بود. تأکید هر دو تیم بر رفتار خرید واقعی به جای زمان ساده صرف شده برای خرید بود و تمرکز هر دو، شناسایی خریداران وسواسی و توضیح اینکه چرا این افراد بیشتر در خطر گسترش این رفتار نسبت به دیگران هستند. دلیل دوم، برای تکثیر (ازدیاد) برچسب ها این است که آیا محققان به چنین رفتارهایی که یک اعتیاد یا یک وسواس عملی میشود رسیدگی میکنند؟ همانگونه که نشان خواهیم داد، این طبقهبندی پیامدهای مهمی برای درمانسازی پزشکی خرید وسواسی دارد.
شرهورن ۱: ترجیح میدهد خرید وسواسی را به عنوان یک اعتیاد شناسایی کند تا اختلال وسواس. زیرا به محض اینکه یک رفتار غیرطبیعی تعریف شود، تمایل دارد در چهارچوب پزشکی طبقهبندی شود به جای اینکه به عنوان یک پدیده اجتماعی مشاهده شود. شرهورن با تأکید اضافه میکند:
آن توسط اجتماع ایجاد میشود و در سطح گستردهای پخش میشود. بسیاری از مصرفکنندگان آمریکای شمالی تسلیم خرید جبرانی شدهاند تا پوچی درون خود را پر کنند. چنین افرادی گرایش به ناخوش بودن دارند و تلاش دارند که احساسات منفی خود را با خرید کردن تسلی بدهند (از بین ببرند). برچسب های مصرف اعتیادی و توصیفهایی به عنوان بیچاره (ناامید)، در جست و جوی فضاهایی در نظم اجتماع متلاشی شده هستند.
به هر حال (مِساِلوری و همکاران) این بحث را مطرح میکنند که خرید وسواسی ممکن است با خلق و خوی، اختلالات وسواسی یا اختلال کنترل تکانه (انگیزه ناگهانی) مرتبط باشد و پیشنهاد میکنند که این اختلال درون کتابچهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (دی.اس.ام) گنجانده شود. (مِساِلوری، کک، باب، اِسمیت و اِستراکوسکی) حتی معیارهایی را برای مدل خرید وسواسی موجود در ملاکهای (دی.اس.ام) برای اختلالات وسواسی- اجباری، اختلال کنترل تکانه و آسیبشناسی قمار تدوین کرده بودند. برخی محققان اظهار دارند که گرچه خرید وسواسی به طور رسمی فهرست نمیشود، درون (دی.اس.ام) به عنوان یکی از اختلالات کنترل تکانش قرار میگیرد، که مستلزم شکست مقاومت در برابر تکانش و یا وسوسه به انجام عمل است که برای شخص یا دیگران مضر است. با این حال برخی سردرگمیها درباره طبقهبندی خرید وسواسی در (دی.اس.ام) وجود دارد. طبق گفتهی بِلک و همکاران طبقهبندی آن نامعلوم است و در چهارمین ویرایش از (دی.اس.ام) فهرست نشده است، گرچه آنها اشاره دارند که خرید وسواسی مشابه با اختلالات وسواسی- اجباری ظاهر میشود، که به طور قابل توجهی با تواناییهای فردی برای عملکرد در زندگی روزانه دخالت دارد. اُوگیون و فابر حامی این عقیده هستند که خرید وسواسی از طبقه گستردهتری از رفتارهای مصرف وسواسی مانند اعتیاد به الکل، مواد، رفتار افراطی با ورزش، یا رابطهی جنسی است.