قوانین طلایی هشتگانه مصرف
قانون اول: سود حاصل از حفظ مشتری دایم بیشتر از سود حاصل از جذب یک مصرف کننده جدید است. یک سازمان موفق سازمانی نیست که تنها به دنبال جذب مشتریان جدید باشد بلکه حفظ مشتریان سابق و وفاداری آنها، نقش مؤثرتری در بهرهوری خواهد داشت، زیرا تنها ۱۰ درصد از رشد سالیانه ناشی از جذب مشتریان جدید است.
قانون دوم: نارضایتی مصرف کنندهها از نارضایتی دوستان نیز مهمتر است. از این قانون میتوان دو معنای جداگانه برداشت کرد: نخست آنکه، ما تنها زمانی میتوانیم مشتری خود را حفظ کنیم که رضایت کامل او را جلب کنیم و دوم آنکه، همیشه مشتری را دوست خود بدانیم و همان قدر که جلب رضایت دوستان برایمان ارزشمند است باید به همان اندازه بلکه بیشتر، به جلب رضایت مشتری توجه نشان دهیم.
قانون سوم: اگر برای بهبود بخشیدن به وضعیت موجود خود به سرعت اقدام نکنید به طورقطع مشتریهای خود را برای همیشه از دست خواهید داد. بسیاری از سازمانها پس از مدتی اهمیت ارتباط گیری با مشتری را فراموش می کنند. در واقع میتوان گفت آنها مسؤولیت و وظیفه خود را در قبال شرایط ایجاد شده و بهبود آن فراموش میکنند به همین دلیل مشتریان خود را به سرعت از دست میدهند. ارتباط مداوم با مشتری، امکان ماندگاری شرایط فروش را فراهم می کند.
قانون چهارم: همیشه حق با مشتری نیست. نحوه بیان تفاوت میان دیدگاههای سازمان و مشتری دارای اهمیت بسیاری است و نحوه بیان آن با توجه به تقسیم بندی مشتریان صورت میگیرد.
الف- مشتریان درونی: که رضایت خود را در درون سازمان و از طریق ارتباط با سازمان و اعضای آن کسب میکنند. این افراد را باید دوستان سازمان دانست و مشکلات مربوط به خدمات مورد درخواستشان را به صورت مستقیم به آنها یادآوری کرد.
ب- مشتریان خارجی: که تنها در جست و جوی کالایی مفید با قیمتی مناسب هستند و هرگز به ارتباط با سازمان نمیاندیشند به همین دلیل تذکر در مورد اشتباهاتشان باید به صورت غیرمستقیم و دو جانبه صورت گیرد.
قانون پنجم: به اظـهار نـظر مشـتریان خـود گـوش دهید تا بفهمید که چه میخواهند. موفقیتهای سازمان به نحوه ارتباط آن با مشتریان وابسته است. اگر ارتباط با مشتری از طریق وسایل ارتباطی و کانال های متعدد صورت گیرد، فهم بیشتری از نیازهای علایق و مقاومتهای مشتری امکان پذیر است.
قانون ششم: به شکایت مشتریان خوش آمد بگویید. برای اینکه مشتریان بتوانند شکایات خود را ابراز کنند، باید به سه نکته توجه داشت:
۱- ایجاد فضایی امن برای شکایت.
۲- ایجاد این باور که نظرها و شکایات مشتریان برای سازمان ارزشمند است.
۳- ایجاد این باور که سازمان برای رفع معایب و رسیدگی به شکایات مشتریان تلاش می کند.
قانون هفتم: هرگز فراموش نکنید، این مشتری است که انتخاب میکند. براساس مطالعه رفتار مصرف کننده میتوان گفت که آنها برمبنای عوامل زیر به انتخاب کالاها و خدمات می پردازند:
۱- توجه ۲- علاقه ۳- خواست و آرزو ۴- عمل
مصرف کننده برای انتخاب یک کالای خاص باید نسبت به آن شناخت پیدا کند و از طریق تبلیغات و یا به صورت شفاهی توجه او جلب شود. از این طریق علاقهای برای استفاده از آن کـالا به وجود میآید. با علاقهمند شدن او برای به دست آوردن آن تلاش میکند و همزمان سعی دارد تا اطلاعات بیشتری به دست آورد. ارایه اطلاعات مورد نیاز مصرف کننده آرزوی داشتن کالای مورد نیاز را در او ایجاد میکند و بعد از آن فرد برای به دست آوردن آن کالا اقدام می کند.
قانون هشتم: اگر از مشتریان خود مواظبت نکنید، کس دیگری این کار را خواهد کرد. زمانی که سازمانی در زمینه ارایه کالا و خدمات به اوج میرسد، روند مشابهی در سازمانهای دیگر شروع شده و به اوج میرسد. به همین دلیل باید به آرامی روند دیگری در ارایه خدمات شکل گیرد. زیرا دیگر سازمانها در ارایه خدمات خود پیشبینیهای بیشتری کرده که ممکن است سازمان قبلی را پشت سر بگذارند. بنابراین توجه به موقعیت های مختلف که ممکن است باعث شکست سازمان شود، بسیار اهمیت دارد.