شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

نوشته های بلاگ

حکایت ششم (هلمز و واتسون)

حکایت ششم (هلمز و واتسون)

شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.

نیمه ­های شب هولمز بیدار شد و آسمان را نگریست.

بعد واتسون را بیدار کرد و گفت:

نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می­بینی؟

واتسون گفت: میلیونها ستاره می­بینم.

هولمز گفت: چه نتیجه ­ای می­گیری؟

واتسون گفت: از لحاظ روحانی نتیجه می­گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم.

از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می­گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید اوایل تابستان باشد.

از لحاظ فیزیکی، نتیجه می­گیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد.

شرلوک هولمز قدری فکر کرد و گفت: واتسون تو احمقی بیش نیستی.

نتیجه اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده ­اند!

بله، تو زندگی همه ما بعضی وقتها بهترین و ساده­ ترین جواب و راه حل کنار دستمان هست، ولی این قدر به دور دستها نگاه می کنیم که آن را نمی بینیم

برچسب ها:
درج دیدگاه