داستان مک دونالدز و زندگی نامه ری کراک
سفری بر داستان زندگی چند توانمند
در اینجا از شما درخواست می کنم به زندگی چند توانمند بزرگ در دنیا نگاهی تازه داشته باشید. هرچند بعضی از توانمندان در طول دوران زندگی خود نتوانستند به ثروت انبوه برسند و تنها پس از مرگ خود برای جهان و جهانیان جاویدان شدند. اما تنها چیزی که ذهن من را در مطالعه زندگی آنان به خود معطوف می نمود این بود که هیچ کدام به پیر شدن و پایان یافتن عمر خود نگاه نمی کردند و تنها مطالعه و سخت کوشی اشان بوده که امروزه از آنان به عنوان توانمندان بزرگ یاد می شود. مطالعه در زندگی توانمندان چنان نیرویی به شما خواهد داد و اهدافتان را قدرت می بخشد، گویی راهی هموار برای شما باز می شود. آری رسیدن به توانمندی بسیار سخت است و هر کسی که یک شب ره صد ساله را رفته و یا در این امید است که بتواند به این طریق به توانمندی برسد، صد ساله هم نمی تواند به اندازه یک شب را راه رود. توانمندی ریشه در اعماق تجربه و سخت کوشی دارد. ابتدا باید گیاهی شوید پر از ریشه عمیق تا بتوانید تنه تنومندی را برای نگهداری شاخ و برگ به جهت سایه پراکنی دیگران داشته باشید و گرنه بسیارند گیاهانی که نه ریشه محکمی دارند و نه ساقه با ثباتی، اما از قد و قامت بلندی بر خوردارند، آیا اینگونه گیاهان در مقابل هر باد و طوفانی مقاومت دارند. باید خودمان را عوض کنیم. برای تبدیل شدن به یک درخت محکم سالها مرارت می طلبد. مطالعه مختصری از زندگی چند توانمند که در ادامه آمده می تواند شما را در رسیدن به اهدافتان و تحقیق در زندگی دیگر توانمندان بزرگ دنیا کمک بسزایی نماید.
مک دونالدرز
چند شرکت محدود تجاری می توانند در جهان امروز همانند مک دونالد از رشد باثبات برخوردار باشند. مک دونالد ابتدا با محصول ساده یعنی همبرگر شروع و تنوع آن را با گذشت زمان زیاد کرده است.
تاریخچه
ری کراک ۵۷ ساله با دشواریهای جدی روبه رو بود و در طول زندگی همواره آرزوی ثروتمند شدن را داشت. او به محض بازگشت از جنگ جهانی اول بلافاصله برای ثروتمند شدن دست به کار شد. در سال ۱۹۳۷ او وارد عرصه جدید، یعنی مخلوط کن مخصوص شد که شش مواد را با هم مخلوط می کرد. او با مخترع آن وارد معامله شد و سپس خود را به عنوان عرضه کننده انحصاری مخلوط کن مطرح کرد. ۲۰ سال در این کار سپری کرد ولی ثروتمند نشد. در سال ۱۹۵۴ کراک از سان برناردینو کالیفرنیا سفارش هشت دستگاه مخلوط کن همبرگر را دریافت کرد. این سفارش حالت غیرعادی داشت. لذا او تصمیم گرفت که خود راساً به محل برود و کار مخلوط کن را ملاحظه کند.
موقعی که ری کراک به محل رسید خیلی تعجب کرد، زیرا صف طولانی برای خرید همبرگر ایجاد شده بود و او میزان بازار همبرگر را ۲۵۰ هزار دلار تخمین زد. علاوه بر آن، او تحت تاثیر سرعت انجام کار و تمیزی محیط کار قرار گرفت. مک دونالد همبرگر معمولی را به قیمت ۱۵ سنت می فروخت.
چیپس ها همواره ترد و تازه زیر گرمکن برقی قرار داشت. مشتریان زیادی وارد و خارج شده و به هیچ گونه وسایل و ملزومات زیاد نیاز نبود.
ری کراک عجیب به این کار علاقه مند شد و مدت دو روز با برادران مک دونالد کلنجار رفت تا توانست امتیاز عرضه آن را با شرط ۱/۹ درصد فرانشیز، دریافت دارد و در مدت فقط ۲۲ سال، شرکت او به ثروت میلیارد دلاری رسید و دوشادوش شرکتهای معظم نظیر زیراکس ۶۳ ساله و یاIBM، ۴۶ ساله قرار گرفت.
استراتژی
ری کراک بزرگترین فرصت را در عرضه غذا برای خانواده های مقتصد یافت که دنبال سرویس سریع، محیط تمیز و غذای با کیفیت بودند. او این نیاز و خواست را در جوک ها و شوخی های افراد، صف های مشتریان و نحوه سفارش غذاها به وضوح مشاهده و از رویکرد خود با این عنوان دفاع کرد که رفت و آمدها و ایستادن های بیهوده وجه مک دونالد را تحت کنترل خانواده ها پایین می آورد. از طرف دیگر، ماشین های اتوماتیک عرضه غذای آماده نیز تحت کنترل باندهای جنایی بود و عموم مردم از آنها اکراه داشتند. لذا در چنین شرایطی، عرضه غذای آماده ی با کیفیت و ارزان برای جوان دوچرخه سوار و یا رانندگان ماشین ها حائز اهمیت بود.
کراک در رستورانهای تمیز و محیط خانوادگی، سرویس خوب و سریع را عرضه کرد. تمیزی محیط از جمله دستشوئی ها و صمیمیت کارکنان از مزیتهای رقابتی او محسوب می شد و تلاش زیادی به عمل آمد که این مزیتها به عنوان معیار استاندارد حفظ شود. دانشگاه همبرگر مرکز آموزش ویژه مدیران و کارمندان مک دونالد، تاکید زیادی روی خدمات به مشتری دارد. در این راستا یک دستورالعمل ۳۵۰ برگی استاندارد برای تهیه غذا و استفاده از تجهیزات و امکانات وجود دارد. مثلاً در این دستورالعمل تاکید شده است که هرروز درب ها دوبار شسته شود. حتی برای پوشیدن لباس کارکنان و نحوه نگهداری موها، استاندارد وجود دارد و کارکنان مرد باید سر خود را همانند سربازان تا حد معین تراشیده و کفشهایشان را واکس بزنند تا براق شود. زنان باید کفش تیره و پاشنه کوتاه، توری سرپوشیده و آرایش مختصر داشته باشند و همگی موظف به استفاده از یونیفورم یکسان هستند.
نحوه پخت غذا کاملاً استاندارد است. یک پوند (حدود ۴۵۴ گرم) گوشت باید کمتر از ۱۹ درصد چربی داشته باشد و عرض همبرگر حدود ۳/۵ اینچ (۲/۵۴ سانتی متر) باشد و در هر همبرگر نباید بیش از یک چهارم اونس (حدود ۳۰ گرم) پیاز مصرف شود. مدت زمان نگهداری غذای پخته شده توسط اداره مرکزی مشخص می شود. مثلاً چیپس هفت دقیقه، همبرگر ۱۰ دقیقه، قهوه ۳۰ دقیقه بعد از انقضای مدت، غذا باید دور ریخته شود. بازرسان شرکت دائماً این موارد را دقیقاً بررسی می کنند تا غذاها با کیفیت یکسان عرضه شود.
مک دونالد تبلیغ سنتی تلویزیونی صبح های روز شنبه را ادامه می دهد و معتقد است که به دنبال این تبلیغ یکی از بچه ها، خانواده را وادار می کند که غذا را در بیرون صرف کنند. علاوه بر تبلیغ، مک دونالد گروه دیگری را نیز تشکیل داده است که تحت عناوین مختلف نظیر روز کودک و یا از طریق شهربازیها و یا مسافرتهای تفریحی و استفاده از غذای مک دونالد برای ناهار نسبت به جاری ساختن ایده های تبلیغی پیچیده فعالیت کنند.
رشد مک دونالد
من همیشه براین باور بوده ام که هر کس مسئول مشکلات و پدید آورنده شادمانی خویش است. ری کراک در سال ۱۹۰۲ در اوک پارک در حومه غربی شیکاگو پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش لوئز تکنسین اتحادیه برق غرب بود و برادرش متخصص غدد داخلی بود. ری کراک بر خلاف برادرش به درس و مدرسه علاقه ای نداشت. شم کسب و تجارت خیلی زود در ری کرا ک پدید آمد و شکوفا شد. ری کراک یک تابستان در داروخانه عمویش به کار پرداخت و تمام مزد خود را ذخیره کرد و به اتفاق دو تن از دوستانش یک فروشگاه آلات موسیقی دائر کرد و خیلی زود به خاطر کسادی کار مغازه را تعطیل کردند. گرچه نخستین تجربه ری کراک در کار تلخ بود اما درسی بزرگ به او آموخت و احساس مسئولیتش را در برابر کار و زندگی استحکام بخشید.
ری کراک در جستجوی کار به شیکاگو رفت و به فروشندگی در یک خرازی فروشی مشغول شد پس از اینکه کار او در این شرکت کوچک دوامی نیافت به یک گروه موسیقی که معروفیتی در شیکاگو داشت پیوست و به نواختن پیانو پرداخت.
اندیشه حقیر، انسان را حقیر نگه می دارد
در سال ۱۹۲۰ در شرکت “لیلی تولیپ” که لیوان و فنجان می ساخت کاری بدست آورد. حس ششم ری موجب شد که بتواند مقاومت مردم را در برابر فرآورده ای جدید در هم شکند و استفاده از این فرآورده را یک ضرورت جلوه دهد. او ایمان داشت اگر حقیر فکر کند، حقیر باقی خواهد ماند و چنین چیزی را نمی خواست. او با برنامه فشرده ای که برای خود در نظر گرفته بود ،همه روزه ازساعت هفت صبح کیفی را به دست می گرفت که پر از نمونه های لیوان کاغذی بود. آنگاه در پی بازاریابی و گرفتن سفارش های جدید ، پیاده روهای شیکاگو رابا گامهایی استوار زیر پا می گذاشت. در حوالی ساعت پنج بعد از ظهر که اغلب مردم از کار بر می گشتند تا پس از کار و تلاش روزانه استراحت کنند، ری به ایستگاه رادیو شیکاگو می رفت تا به عنوان یک پیانیست رسمی در جمع نوازندگان پیانو بنوازد. کار، طولانی و فشرده بود، اما او بی امان وخستگی ناپذیر تلاش می کرد. کراک از نظر جسمانی مثل بیشتر مردم بود، اما آموخته بود که استقامت و پایداری را در خود بپروراند. در همان سال ری کراک بر حسب اتفاق با ارل پرنیس، مهندسی که چند بستنی فروشی در نقاط گوناگون شهر با نام ” قصر پرنیس” دائر کرده بود و کراک لیوان های بستنی فروشیهای او را تأمین می کرد ملاقات کرد. پرنیس برای ساخت دستگاه مخلوط کن شش گردونه و چند منظوره مقدماتی را فراهم کرد و به کراک پیشنهاد کرد که نمایندگی انحصاری فروش آن را در سراسر کشور به عهده گیرد و سود حاصله را به تساوی قسمت کند، در نتیجه در سال ۱۹۴۸ موفق شد رکورد فروش مخلوط کن را به ۸۰۰۰ دستگاه برساند و این هنوز نخستین قدم بود. دو نفر از مشتریان کراک برادران مک دونالد بودند. ری کراک در سفری به لس آنجلس موفق شد که رستوران مک دونالد را از نزدیک ببیند. او وقتی کیفیت در خط تولید همبرگر، نظافت و سرعت سرویس دهی آنها را دید بشدت تحت تاثیر قرار گرفت. او معتقد بود که حیف است چنین امکاناتی محدود به یک نقطه باشد. کراک با طرحی که از پیش آماده کرده بود نزد برادران مک دونالد شتافت تا پیشنهاد تاسیس رستورانهای مشابهی را در سراسر کشور بدهد. این طرح سود دوجانبه ای داشت: از سویی درآمد برادران مک دونالد را افزایش می داد و از سوی دیگر ری کراک می توانست فروش مخلوط کن های خود را به حداکثر برساند. طبق این قرارداد ۱.۹ در صد از درآمد همه رستورانها به کراک تعلق می گرفت که ۵ % از آن مبلغ را می بایست به برادران مک دونالد بپردازد. بر اساس ماده ای از قرارداد با ایجاد هر نمایندگی، ۹۵۰$ به کراک پرداخت می شد. مدت قرارداد کراک با برادران مک دونالد ۱۰ سال بود که بعد ها به ۹۹ سال تغییر یافت. به این ترتیب در سال ۱۹۵۵ ری کراک نخستین رستوران خود را در غرب امریکا دائر کرد. ری کراک ضمن اداره رستوران، فروش مخلوط کن را نیز ادامه می داد و با درآمد حاصل از آن اجاره رستوران و حقوق کارکنان را می پرداخت. او هر روز خواب آلود براه می افتاد تا کارکنان خود را در کارها کمک کند، او می گوید:
نظافت دستشوئی، توالت و کف سالن را هرگز عار نمی دانم. در سال ۱۹۵۶ هشت رستوران جدید در نقاط مختلف کشور به رستورانهای او اضافه شد. فروش مخلوط کن به کراک فرصتی داد تا از آشپزخانه هزاران رستوران در سراسر کشور بازدید کند و از این تجربه ها در اداره نمایندگی هایش سود جوید. هدف اصلی ری کراک در تمام این مدت تأسیس شبکه بزرگی از رستوران هایی بود که از نظر کیفیت، پاکیزگی و خدمات، نمونه باشند. کراک برای تسریع رشد و توسعه رستوران های زنجیره ای خود فکر تازه ای کرد، او به مالکانی که املاکشان در گرو بانک بود اعلام کرد که اگر زمینهایشان را به او اجاره دهند هر ماه اقساط وام آنها را خواهد پرداخت صاحبان املاک بی درنگ این پیشنهاد را می پذیرفتند. زیرا با پذیرفتن این پیشنهاد املاک راکد و بی فایده آنان درآمد زا می شد. کراک تصمیم گرفت دایره ای از افراد مهم از جمله حسابداران، وکالی دعاوی و مشاوران مالی را گرد آورد.
موفقیّت بیشتر تشکیلات من، حاصل انتخاب مناسب افرادی است که برای کارهای مهم و کلیدی برگزیده ام. بزرگترین مشکل پیش روی کراک این بود که رستورانهای مک دونالد متعلق به برادران مک دونالد بود و تنها در چارچوب یک قرارداد در اختیار وی قرار داشت در حقیقت کراک بایستی با پرداخت مبلغی به برادران مک دونالد، قرارداد را لغو می کرد و سرقفلی های همه رستورانهای مک دونالد را به خود اختصاص می داد. برادران مک دونالد برای واگذاری حق امتیاز خود دو میلیون و هفتصد هزار دلار درخواست کرده بودند و ری کراک چنین مبلغ کلانی را دراختیار نداشت.
ری کراک با دریافت وام و جلب حمایتهای مالی توانست مبلغ را فراهم کند. اگر چه ری کراک نخستین قدم بزرگ را در راه توانگری برداشت اما هنوز با موفقیت نهایی فاصله زیادی داشت، او با موانع حقوقی و اداری زیادی روبرو بود و ناگزیر بود بار دیگر ثابت کند که مدیر بزرگی است. در سال ۱۹۷۷ هنگامیکه کراک تصمیم گرفت خاطرات خود را بنگارد مک دونالد ۴۱۷۷ رستوران در آمریکا و ۲۱ رستوران در خارج از کشور داشت. به محض اینکه ری کراک تمام امتیاز مک دونالد را بخود اختصاص داد مقرراتی سخت و جدی را حاکم بر مدیران و کارکنان رستورانهایش کرد. این استراتژی نقش بزرگی را در موفقیت او بازی کرد. توجه او به جزئیات امر باور نکردنی بود. رشته ای از امور به ظاهر جزئی و پیش پا افتاده می تواند موفقیت یا شکست فرد را در پی داشته باشد. تلاش بی وقفه کراک حاصل وسوسه سوزان او برای نیل به مقصود بود.
ری کراک تا پایان زندگی فعال و تمام وقت خود را صرف پیدا کردن محلهای مناسبی برای تاسیس رستورانهای جدید کرد. شرکت مک دونالد هواپیمایی را خریده بود که ری کراک با آن بر فراز شهرها به پر واز در می آمد و به کاوش و جستجو می پرداخت تا نقاط مناسبی را برای تاسیس رستوران بخصوص در اطراف کلیساها و مدارس پیدا کند. دردی که در ناحیه ران حس می کرد می توانست هر کس دیگری را زمین گیر کند اما او از حضور در دفتر کار و رفتن به مسافرتهای پیاپی برای بازرسی رستورانها دست برنداشت. او معتقد بود درد و رنج قابل تحمل تر از تنبلی و بطالت است. در روزهای پایان عمرش شخصی با طعنه گفت: برای کسی که میلیونها دلار ثروت انباشته است، سخن گفتن درباره موفقیت دشوار نیست. ری کراک با تندی پاسخ داد: فراموش نکن که من هم مثل دیگران، هر بارفقط یک جفت کفش را می توانم بپوشم.