این داستان رو شخصی تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه؛ دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده…
محقق در زمینه کسب و کار
مولف و نویسنده
مدرس علوم تجارت
تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی
ارائه دهنده پروژه کسب و کار
محقق در زمینه کسب و کار
مولف و نویسنده
مدرس علوم تجارت
تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی
ارائه دهنده پروژه کسب و کار
این داستان رو شخصی تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه؛ دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده…
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بـود،…
زن و دختر جوانی، پیرمردی خسته و افسرده را کشان کشان نزد شیوانا آوردند (در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی…
شیوانا از مقابل مدرسهای عبور میکرد. پسر جوانی را دید که غمگین و افسرده بیرون مدرسه به درختی تکیه کرده…
روزی در یک قصابی پیرزنی آمد داخل و گوشه ای ایستاد، یک آقای خوش تیپی هم آمد و گفت: ابرام…
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو…
شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه و طلا را به خانه زنی با چندین بچه قد…
مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و…