۲۱ پند مدیریتی ماتسوشیتا
کونوسوکه ماتسوشیتا Konosuke Matsushita، متولد نوامبر ۱۸۹۴ در جنوب اوزاکا، کار حرفهای خود را به عنوان کار آموز در فروشگاه هیباچی Hibachi شروع کرد. او در ۱۵ ژوئن ۱۹۱۷ شرکت خود را با نام Matsushita Electric Devices Manufacturing (کارخانه تولید ابزار برقی ماتسوشیتا)، برای تولید لوازم برقی جانبی تأسیس کرد. طی اولین سالها، این شرکت به عرضه لامپ دوچرخه، اتوی برقی و سپس به تولید رادیو و باتری پرداخت. در سال ۱۹۲۹ کونوسوکه، نام شرکت را به Matsushita Electric Manufacturing Works (کارخانه تولیدات برقی ماتسوشیتا)، تغییر داد. در ۲۷ آوریل ۱۹۸۹، کونوسوکه ماتسوشیتا، بنیانگذار ماتسوشیتا الکتریک، پس از ایفای نقشی شگرف در دگرگونی های جهان و ارایه اندیشه های نوین مدیریتی، در سن ۹۴ سالگی، دیده از جهان فرو بست.
امروزه، گروه شرکتهای ماتسوشیتا، از بزرگترین تولید کنندگان محصولات الکترونیک در جهان است که تولیدات آن، طیف وسیعی از قطعات الکترونیکی تا محصولات الکترونیکی خانگی، تجهیزات اتوماسیون کارخانه ها و سیستمهای کامپیوتری و مخابراتی، را دربر میگیرد.
۱– من فنون ویژه ای را آگاهانه به عنوان راز موفقیت به کار نمیبندم.
اگر در این راه رازی وجود داشته باشد، عبارت است از شوق طبیعی من به اعتماد کردن به همکارانم و یاری خواستن از آنها، من آن گونه آدمی هستم که با همکارانش رایزنی و مشورت میکند و از خرد و رأی آنان یاری میگیرد.
۲– شرط اول و نخست موفقیت، شناخت توانایی های ذاتی خویش است.
عدم شناخت تواناییها، مانع از بهرهگیری از آنها میگردد. گاه یک صدای درونی به شما میگوید چه جهتی را باید برگزینید. شناسایی توانمندیها، مستلزم شناخت استعدادها است.
۳– یکی از مهم ترین عوامل مدیریت، داشتن دید و فلسفه مدیریت است.
بدون داشتن فلسفه مدیریتی، ساختار کلی شرکت خلق نمیشود و سایر عوامل نمیتوانند به پتانسیل کامل خود برسند. مدیریت باید بتواند به سؤالات مطروحه درباره زندگی اجتماعی و جهان هستی پاسخ دهد و بداند که: حقیقت چیست و راه صحیح کدام است؟ فلسفه مدیریت باید مبتنی بر قوانین اساسی طبیعت باشد. تعیین فلسفه مدیریت براساس وظیفه شرکت در قبال جامعه، اولین اقدام ضروری درجهت ایجاد فضای کار مناسب است.
۴– فلسفه مدیریت من، براساس فهم من از انسان است.
من معتقدم، انسان در رأس موجودات هستی قرار دارد و این استعداد را دارد که سرآمد همه چیز در هستی باشد.
من بر این باورم که عامل انسانی مهمترین و ضروری ترین عامل در اداره هر شرکتی است. مدیر باید فیلسوفی باشد که برای ذات و وجود بشر اهمیت قائل شود. یک مدیر لایق هرگز نباید فراموش کند که با انسانها سروکار دارد. ۶۰ سال پیش به کارمندانم میگفتم اگر یکی از مشتریان از شما پرسید، چه میسازید، باید در پاسخ بگویید، سرپیچ میسازیم، اما انسانها مهم ترین تولید ما هستند.
۵– روش زندگی و روش مدیریت من، ساده است.
من به صورت ساده و مطابق با قوانین طبیعی کارهایم را انجام میدهم. این شیوه یعنی تبعیت از عقل و وجدان پاک. اطمینان دارم چنانچه بر عقل سلیم متکی باشید، همواره پیروز هستید.
۶– فلسفه مدیریت باید ثابت بماند، اما روشها و طرحها باید تقریباً به طور روزمره نوسازی شوند.
پیشرفت براساس قانون طبیعی، بنیان اجتماعی بشری است. به همین دلیل است که مدیریت شرکت باید دایماً به فکر توسعه و سرمایه گذاری جدید و حرکت تدریجی از فاز قدیم به جدید باشد. مدیران و کارکنان در هر کسب و کاری باید مهارتهای خود را بهبود بخشند. فرایند بهبود کارها، یک فرایند ابدی است.
۷– به باور من، محل کار؛ یک مرکز آموزشی برای رشد اخلاق فردی و ارتقای سطح مهارتهای فنی و تخصصی است.
شرکت یک محل ساده برای به دست آوردن درآمد یا پرش به یک موقعیت بالاتر نیست. فضا و محیط شرکت باید به گونهای باشد که کارکنان تمام استعدادهای خود را بروز دهند. من از شما میخواهم با این ذهنیت کارتان را انجام دهید.
۸– هدف نهایی هر شرکت باید داشتن تأثیر مثبت در اجتماع باشد.
اگر مدیریت غافل از این باشد که ضرورت وجود شرکت بهبود اجتماع بشری است، هرگز به معنای حقیقی، موفق و قوی نخواهد شد. در همین راستا لازم است شرکتها کارکنان خود را به عنوان انسانهایی اجتماعی پرورش دهند. تجربه مرا متقاعد ساخته که شرکت نمیتواند موفق عمل کند، مگر اینکه تمام کارکنانش به عنوان انسان، موفق باشند.
۹– مدیریتِ باز، به معنای اعتماد کردن به کارکنان.
ارتباطات روان درون شرکتی، بالا بردن روحیه کارکنان و افزودن بر یکپارچگی سازمان، من اختیارات فراوان به کارکنانم واگذار میکردم و به شایستگی و کاردانی آنان اطمینان داشتم. من همه را از جریان امور و کارها از جمله سود و زیان ماهانه آگاه میساختم. همین سیاستها به مقدار زیادی به رشد و کمال شرکت یاری بخشید.
۱۰– من مدیریت را به منزله نوعی هنر میدانم.
هر یک از فرایندهای مدیریت، یک کار هنری و خود مدیریت هنر تکاملی است. مدیریت هرگز به منزلت یک هنر اجتماعی ارزشمند دست نمییابد، مگر چیزی ارزشمند برای گفتن داشته باشد و آن وقتی است که یک فلسفه مدیریت پشتوانه آن باشد که هم یک دید فکری بدهد و هم عناصر مختلف شرکت را هماهنگ سازد.
۱۱– در میان همهی عناصر مدیریت، عامل اصلی و مرکزی کارکنان هستند.
من به کارکنانم برای آنچه میدانند، اعتماد دارم. اعتماد موجب میشود، آنان بیشترین نیروی خود را جهت کامیابی به کار گیرند. من باور دارم که دانایی تک تک کارکنان در تصمیمات مدیریتی منعکس میشود. نگرش و طرز تلقی من از تو بهتر هستم هرگاه از سوی شخص برجسته و بالای سازمان آشکار شود، میتواند همهی کسب و کار او را در معرض خطر قرار دهد. واگذاری مسئولیت و اختیار و تشویق به قبول آن، روش مهمی برای توسعه کارکنان است، سرمایهگذاری روی افراد با دادن استقلال عمل میسر میگردد.
۱۲– من به این باور رسیده ام که کارکنان از تشخیص شایستگی های خود خشنود میشوند.
هیچ کس کامل نیست. هرکس نقاط قوت و ضعفی دارد، اما برای انجام کاری مناسب است. به نظر من شکست بسیاری از رؤسای با استعداد ناشی از این بوده است که آنان، زیردستان خود را به عنوان بدهی و نه سرمایه تلقی میکردند. شاید این قبیل روِسا صرفاً به حدی باهوش هستند که فقط خطاها را تشخیص میدهند. به نظر من یک مدیر باید حداقل ۷۰ درصد توجه خود را معطوف خصوصیات مثبت کارکنان خود نماید.
۱۳– از نظر من کسی که دارای ظرفیت فراوانی جهت رشد است، یک کارمند آرمانی است.
کسی که نه تنها در درون یک پیشه و تخصص رشد میکند بلکه با آن در راه رشد و تعالی گام بر میدارد، مطلوب من است. لیاقت و وفاداری لازم است، لیکن استعداد فرد مهمتر است. درضمن هرکس باید طوری فعالیت نماید که گویی مدیر کسب و کار خویش است. مدیر خود بودن چیزی است که همواره آن را توصیه کردهام.
۱۴– مهم نیست چند ساعت در محل کار خود حاضر هستید، بلکه میزان کارآیی شما اهمیت دارد.
باید بین سختکوشی و کار در ساعتهای طولانی تفاوت قائل شد. یک انسان کارآلوده که هیچ دلبستگی به هنر یا دیگر دلخوشی های زندگی ندارد، ناگزیر انسانی خمود و بی نشاط خواهد بود. من معتقدم کارگران (کارکنان) باید ۲ روز در هفته تعطیل باشند تا بتوانند از زندگی خصوصی خود لذت ببرند. البته کار باید بر تفریح مقدم باشد نه برعکس.
۱۵– باید بدانیم که خود مسئول اشتباهها و شکستهایمان هستیم. از این رو باید دقت نماییم تا از تکرار آنها پرهیز شود.
اینکه اشتباهی صورت نگیرد، ایدهآل است. آنچه مهم است خود اشتباه نیست، بلکه رفتاری است که ما از خود نشان میدهیم. شکست نیز یک ذخیره ارزشمند از آزموده ها را فراهم میآورد. باید هر شکستی به عنوان درسی برای آینده به کار آید.
۱۶– ما تنها برای لقمه ای نان زندگی نمیکنیم.
به دست آوردن آسایشهای مادی به هیچ وجه شادی و خشنودی را تضمین نمیکند. ثروت، شخصیت و موقعیت اجتماعی ملاک موفقیت نیست. جوهره انسانیت همچون الماس صیقل نیافته است. اگر انسانها عظمت درونی خویش را باور نمایند و سخت کار کنند و اجازه دهند گوهر وجودشان بدرخشد، دنیا بهتر از این خواهد شد.
۱۷– مدیر تنها زمانی نیرومند خواهد بود که به دو ستون همزاد راستگویی و اعتماد تکیه داشته باشد.
در کار مدیریت، افسون ویژهای وجود نداشته و تردستی های زیرکانه ای راه ندارد. خوشبختم که توانسته ام همواره راستگویی را در پیش گیرم.
۱۸– بنیان فلسفه مدیریت، روح فروتنی (SUNAO) است.
یک لغت ژاپنی است که معمولاً به فروتنی و نرمی در یـک فرد و قلب پاک و بیآلایش و SUNAO خالص و بدون ریا اطلاق میگردد. اگرچه انسانها به ساحت خدا راه نمییابند اما روح فروتنی، انسان را خدایی میکند. یک مدیر که با روح فروتنی عمل مینماید، قادر است بایدها و نبایدها را به درستی درک نماید.
اغلب کسانی که در کسب و کار شکست خوردهاند، از فروتنی بی بهره بودهاند. برخورداری از روح فروتنی و فکر باز و آزاد، مستلزم تلاش آگاهانه و انضباط مداوم فردی است. درمقابل، غرور انسان را نسبت به اشتباهایش غافل نموده و این غفلت یک خطر دایمی است. وقتی اوضاع شرکت به خوبی پیش میرود و یک مدیر به تخصص مدیریتی خودش تبریک میگوید، مستعد غرور و بی قیدی شده و خود را در معرض شکست در آینده قرار داده است.
۱۹– از نظر من مذهب و فعالیتهای اقتصادی، دو چرخ ماشین تمدن بشری هستند.
یک مذهب اصیل مروج عشق، انسانیت، حق شناسی و دیگر خصایص مثبت انسانی است. مذهب در طبیعت انسان ریشه دارد.
۲۰– برای یک زندگی هدفمند انسان نیازمند داشتن کارهای در دست انجام و برنامه های ناتمام است.
کار ناتمام من اکنون بیش از اداره یک شرکت است. من به دنبال دستیابی به صلح، خوشبختی و سعادت نه فقط برای ژاپن بلکه دستیابی به رفاه در سطح جهان هستم.
۲۱– تا زمانی که از رهبرانی توانمند برخورداریم، آیندهای درخشان در پیش خواهیم داشت.
ما نیازمند پرورش مردمان شایسته و کاردان برای شکل دادن به آینده هستیم. من بر این باورم که زمان آن فرارسیده تا در سیستم مدیریت بازنگری شده تا زمینه استفاده از استعدادها و خلاقیت های نیروهای جوان فراهم شود. از این رو دانشکده حکومت و مدیریت ماتسوشیتا را جهت تربیت مدیران و رهبران کارآمد، تأسیس کردم.
مولف: شهرام حمامی ترقی
آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد سه فقط برای مدیران
فهرست