شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت پانزدهم  (دوست همیشگی)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی، تمام دنیا را گرفته بود. یکی از سربازان به محض اینکه دید دوست تمام…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت شانزدهم  (ثروت کوروش)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی­داری و همه را…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت هفدهم (اعتقادات غلط)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله، رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت هجدهم (شکایت خنده دار و مهم)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

سالها پیش؛ بخش پونتیاک شرکت خودروسازی جنرال موتورز  شکایتی را از یک مشتری با این مضمون دریافت کرد: این دومین…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت نوزدهم (کپی برداری نکنید)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

از یک استاد سخنور دعوت به عمل آمد که  در جمع مدیران ارشد یک سازمان ایراد سخن نماید. محور سخنرانی…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت بیستم (ندامت)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

روزی خانمی سخنی را بر زبان آورد که مورد رنجش خاطر بهترین دوستش شد، او بلافاصله از گفته خود پشیمان…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت بیست و یکم (بادکنک)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

در یک شهربازی پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت بیست و دوم (سارق اتومبیل)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرف خط، پرستار دخترش، با…