شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

فروردین ۲۹, ۱۴۰۱ حکایت چهلم و هفتم (ملک و سلطنت)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد. خلیفه گفت: مرا پندی بده. بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنگی بر تو…

فروردین ۲۹, ۱۴۰۱ حکایت چهلم و هشتم (۱۹ کارمای نیک)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

ایـن مـطلب، نـوشته ‎ای کوتاه و در عین حال جذاب است که دالایی­لاما برای سال ۲۰۰۸ تنظیم کرده است. خواندن…

فروردین ۲۹, ۱۴۰۱ حکایت چهلم و نهم (بیسکوئیت سوخته)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گه گاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک…

فروردین ۲۹, ۱۴۰۱ حکایت پنجاهم (وصیت پدر)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می­دزدید و نان زن و فرزند خویش می­داد و عمری به این…

فروردین ۳۰, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و یکم (چهره زشت نفرت)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

معلم یک کودکستان به بچه­های کلاس گفت که می­خواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر…

فروردین ۳۰, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و دوم (یک خاطره ساده)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو  Volvoاستخدام شدم. کار کردن در این شرکت تجربه جالبى براى من به وجود…

فروردین ۳۰, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و سوم (اشتباه در قضاوت)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

بودا به دهی سفر کرد … زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد….

فروردین ۳۰, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و چهارم (نلسون ماندلا)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

من باور دارم … زمان زیادى طول مى‌کشد تا من همان آدمی بشوم که مى‌خواهم. من باور دارم … قهرمان…