شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

برچسب: آلبوم تمبرهای یادگاری من جلد شش حکایتها

مرداد ۴, ۱۴۰۱ حکایت شصت و سوم (قدرت عجیب یک کودک)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

کمی پس از آنکه آقای داربی از “دانشگاه مردان سخت کوش” مدرکش را گرفت و تصمیم داشت از تجربه خود…

مرداد ۴, ۱۴۰۱ حکایت شصت و دوم (وابستگی و وارستگی)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

روزی گدایی به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طنابهایش…

مرداد ۴, ۱۴۰۱ حکایت شصت و یکم (سیاست به زبان ساده)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشا بنویسه از پدرش می­پرسه: پدر جان؛ لطفاً برای من بگین سیاست…

اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۱ حکایت شصتم (یک لیوان شیر)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محله­ های شهر، خرج تحصیل خود را به ­دست می­…

اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و نهم  (دوستی پروانه ­ای)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

یک شب سرد پاییز یک پروانه اومد پشت پنجره اطاق پسرک و به شیشه زد: تیک! تیک! تیک! پسرک که…

اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و هشتم  (گدا و استراتژی)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

بینوایی هر روز در بازار گدایی می­کرد و مردم حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان…

اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و هفتم (دو دوست)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

دو دوست با پای پیاده از جاده­ای در بیابان عبور می­کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به…

اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۱ حکایت پنجاه و ششم (اخلاق)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

روزی از دانشمندی ریاضیدان، نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند … او جواب داد : اگر زن یا مرد…