شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

شهرام ترقی

محقق در زمینه کسب و کار

مولف و نویسنده

مدرس علوم تجارت

تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی

ارائه دهنده پروژه کسب و کار

آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

فروردین ۲۱, ۱۴۰۱ حکایت هفتم (دخترک فداکار)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

همسرم با صدای بلندی گفت: تا کی می خوای سَرِتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ می شه بیای و به…

فروردین ۲۱, ۱۴۰۱ حکایت هشتم (مهندس متبحر)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشـت. او، پـس از۳۰ سـال خدمت صادقانه با یاد…

فروردین ۲۱, ۱۴۰۱ حکایت نهم (کیفیت و استانداردهای ژاپنیها)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

چند سال پیش، آی. بی. ام، تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنی ها بسپارد. در…

فروردین ۲۱, ۱۴۰۱ حکایت دهم (جراح قلب و تعمیر کار)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

روزی جراحی، برای تعمیر اتومبیلش، آن را به تعمیرگاهی برد. تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزای…

فروردین ۲۳, ۱۴۰۱ حکایت یازدهم (نگاهی به درخت سیب.)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

شاید پانصد سیب روی درخت باشد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟! ممکن…

فروردین ۲۳, ۱۴۰۱ حکایت دوازدهم (پیرمرد و سالک)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتیشهرام ترقی

پیرمردی بر قاطری بنشسته بود و از بیابانی می گذشت . سالکی را بدید که پیاده بود. پیر مرد گفت:…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت سیزدهم (چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

دختر دانش آموز، صورتی زشت داشت. دندانهایی نامتناسب با گونه­ هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره­ای تیره… روز اولی…

فروردین ۲۴, ۱۴۰۱ حکایت چهاردهم  (آنکه شنید، آنکه نشنید…..)
آلبوم شش : حکایتهای مدیریتی

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنواییش کم شده است… به نظرش رسید که همسرش باید سمعک…