مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله، رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و…
محقق در زمینه کسب و کار
مولف و نویسنده
مدرس علوم تجارت
تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی
ارائه دهنده پروژه کسب و کار
محقق در زمینه کسب و کار
مولف و نویسنده
مدرس علوم تجارت
تحلیلگر زبان بدن و چهره خوانی
ارائه دهنده پروژه کسب و کار
مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله، رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و…
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمیداری و همه را…
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی، تمام دنیا را گرفته بود. یکی از سربازان به محض اینکه دید دوست تمام…
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنواییش کم شده است… به نظرش رسید که همسرش باید سمعک…
دختر دانش آموز، صورتی زشت داشت. دندانهایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهرهای تیره… روز اولی…
پیرمردی بر قاطری بنشسته بود و از بیابانی می گذشت . سالکی را بدید که پیاده بود. پیر مرد گفت:…
شاید پانصد سیب روی درخت باشد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟! ممکن…
روزی جراحی، برای تعمیر اتومبیلش، آن را به تعمیرگاهی برد. تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزای…